سلام! :)
خوبید قشنگا؟
من اینجا هستم با یک داستان جدید دیگه و امیدوارم باز هم لایق حمایت هاتون باشم.
من رو که احتمالا میشناسید ولی برای کسایی که نمیشناسن؛ جِین هستم:>بریم برای معرفی کردن داستان:
◈ هشدار: این داستان شامل توصیف از شکنجه، جنگ و کشتن افراده. درصورت داشتن روحیه حساس به خون و درد نخونید، چون درصد زیادی از بوک رو شامل میشه.
◁کاپل: فقط زیام. (کلا هری، نایل و لویی در داستان نیستن.)
◁اندینگ: هپی انده، ولی اذیتم کنید میگیرم عین چی سدش میکنم😂
◁ژانر: فانتزی-تاریخی-جنگی-تخیلی.
◁شخصیت ها: بغیر از زین و لیام شیرینمون، همهی شخصیت های دیگه خیالی هستن و شما هرجووووری که خواستید میتونید تصورشون کنید.
◁اسمات: ندارد. ❌
◁وارنینگ ها: باز تاکید میکنم، قراره شکنجه رو کامل بخونید، پس اگر دوست ندارید نخونید کلا بوکو. (اصلا بی دی اس ام نیست و این یه شکنجه دیگست.)
◁اپ کردن: سه روز در هفته - یکشنبه، سه شنبه و پنجشنبه ها.
◁موسیقی: موسیقی هایی که معرفی میکنم بعلت شبیه بودن سبکشون(ارکسترال-حماسی) به ژانر داستان میخوره و همشون با دقت انتخاب شده، اسمشون رو براتون مینویسم و در کاور هر چپتر ویدیوی یوتیوبشو میذارم. در کانال تلگرام هم قرار میدم(نمیخواد جوین شید، فقط ایدیش رو داشته باشید.). میتونید برای راحتی در دسترسی، قبل اینکه هر چپتر رو شروع کنید یه ثانیه برید از تو چنل آهنگه رو بگیرید. بعضی از اهنگارم خودم ادیت کردم و یه سری تغییرا تو اهنگه دادم پس دیگه نمیتونید از جاهای مختلف دانلود کنید، بهتره همونی که میدم رو دانلود کنید♡ آیدی کانال: rednyelloww
◁ووت و کامنت: مثل هارت اف دارکنس نمیخوام شرط بذارم برای ووتا و کامنتا، با اینکه برای اون خیلی اذیت شدم اما هنوز زیاد دوست ندارم مجبورتون کنم، ولی اگر اوضاع خیلی بد باشه و اذیت شم ممکنه یه شرط کوچولو بذارم...
◁فضاسازی و تم: خب همونجور که مشخصه فضای کاملا قدیمی، سلطنتی و تخیلی داره. اما برای تک تک کارهایی که انجام میشه (از وسایل استفاده شده تا مواد دارویی و آئین ها) تحقیق کردم و اگر کلمه یا اسم عجیبی نوشته باشم کنارش ستاره زدم و در انتهای چپتر درموردش توضیح دادم، نگران نباشید.
◁کامل شدن: داستان رو کامل در گوشیم نوشتم و ازشون توی واتپد بکاپ دارم، پس اصلا نگران این نباشید که نصفه ولش کنم یا دیگه ادامه ندم چون مُرده هم باشم وصیت میکنم یکی بیاد براتون اپ کنه. با خیال راحت بخونید♡
ببخشید اگر زیاد شد، میدونید که من چقدر حرف میزنم. میخواستم بند به بند بگم که هم خوندنش برای شما راحت تر باشه، هم چیزی رو از قلم نندازم.
▶حتما اگر خوشتون اومد داستان رو به دوستاتون معرفی کنید.♡
▶اگر کسی نتونست کانال رو پیدا کنه بهم پیام بده♡◈یه تشکر خیلی خیلی ویژه هم بکنیم از ziam_malec عزیز!!!! کاور خوشگلمون کار دستای هنرمند ایشونه 😍✨❤◈
(الان باز میگید این اومد قراره با حرفاش سرمون رو ببره؛ باید بگم درست فکر کردید! من باز اومدم و قراره کلی حرف بزنم😂💔)
مراقب خودتون باشید و داستان رو از روی پارتای اول دور نندازید، نزدیک یک سال و نیم/ دو ساله که دارم با این داستان کلنجار میرم تا یه چیز خوب تقدیم چشم هاتون کنم... بذارید بچه هام بقول یکی از ریدرا گهشونو بخورن شاید خوشتون اومد😐😂
پارت کوچولو صرفا جهت آشنایی رو فردا اپ کنم، پارت اصلیِ یکشنبه رو قراره فلاپ کنید؟☹
بوس بهتون❤
-Jane
YOU ARE READING
• SARIEL • [Z.M]
Fanfiction~Completed~ Sariel: -Beloved of God... -Prince/princess of God... ◀هشدار: این داستان شامل توصیف صحنه های جنگ، مرگ و شکنجه هست.▶ ◁این داستان BDSM نیست! Cover by: @ziam_malec