➰we are kings....🚬

386 168 526
                                    


اینطوری بیشتر میتونم ببینمت، اینطوری بیشتر میتونم بشناسمت، اینطوری من و تو میتونیم ما بشیم.
من کینگم! من باسم! اسم منو یادت باشه! هیچکدوم از این گوه خورا مغز ندارن من کینگم!
 
 
میو

بعد از 73۲ روز ترک کردنم حالا اینجوری باهام برخورد میکنه؟ اون هیچ تغییری نکرده فقط بی رحم تر و سردتر شده بود. خبر نداشت من دیگه اون میوی سابق نیستم و اصلا مقابلش کوتاه نمیام….

ریلکس قدمی عقب رفتم بلاخره پیداش کرده بودم و حالا بدنم به شدت هیجان زده بود پشت گوشام گز گز میکرد و فکم مدام منقبض میشد از شدت آدرنالین بالا، میدونستم این روز میاد راه فرارت بسته شد گالف! دست بردم توی کتم و فلز سرد توی جیبمو لمس کردم الآن دقیقا همون لحظه ای بود که توی تک تک ثانیه های این ۷۳۲ روز رویاشو با چشم باز تجسم کردم.

پای لئون وسط بود ولی فرد چسبیده بهم برام مهم تر بود این خودخواهیه؟ نگاهی به لباسای خاکیش کردم دقیقا داشته چیکار میکرده؟

با صدای پچ پچ کین کنار گوشم ابروم با خباثت بالا پرید:

-معامله چند دقیقه پیش لغو شده نفوذیمون تازه بهم زنگ زد میخوای چیکار کنی؟

از گوشه چشم ابرویی براش بالا انداختم، پوزخند شروری زدم نگاه پر از حرص و ولعمو به گالف دوختم از گوشه چشم زیر نظرم گرفته بود زهرخندی زد و همزمان با سرعت گرفتن بدنش جسم سردِ فلزیو از جیبم درآوردم و از پشت چسبیده به خودم قفلش کردم:

-توله جن چه سریع واکنش میده! گفته بودم گوشات زیاده تیزه ولی منم تغییر کردم تو ازم خواستی قوی تر بشم حالا باهام کاری کردی که اگر تیز تر خودت نباشم حداقل اندازه خودت باهوش باشم.

دستبند سنگینو دور مچش محکم کردم با فرزی حلقه دیگشو به مچ راست خودم وصل کردم با چشمای آتیشی سرشو به شونم تکیه داد، عصبی داد زد:

-فکر کردی با یه دستبند خرکی میتونی نگهم داری؟ بهت علامت داده بودم برمیگردم ولی الان وقتش نیست نه وقتی که هنوز نتونستم هیچی برات پیدا کنم نه تا وقتی که بدرد هم نمیخوریم.

فکشو محکم گرفتم بدنامون چسبیده به هم تو گرما و لرزون، خیس عرق شده بود عرق شقیقش روی گونه‌م ریخت:

-به اندازه کافی دور بودی توله جن، دیگه بسه برمیگردی جایی که بهش تعلق داری! هرجا که من باشم پرنس، چون جایگاه و مکان هر لحظه نفس کشیدنت از حالا به بعد فقط مال من و کنار منه!

-زهی خیال باطل!

سخت نفس کشید و بدنشو تیز حرکت داد ولی قفلش کرده بودم قدرت بدنیم چند بار شده بود مخصوصا تو این دو سال!

-بسه تکون نخور، بسه هر چقدر یه نقطه نا معلوم تویه سایه بودی، بتمرگ همین جا، دقیقا جات همین جاست، دیگه حق نداری گم و گور شی!

➰poetry_of_the_mafia🚬"full"Where stories live. Discover now