➰I HAVE TO.....🚬

411 163 377
                                    


من باید...باید...باید...انجامش بدم...باید با یه چیزی شروع کنم. این چیزیه که من میخوام!
 
 
گالف

پشت سر چارلز راه افتادم امیدوارم این دفعه به یه جای کوفتی برسیم ۶۵۰ شبانه روزه داریم روش کار میکنیم هر بار بن بست بوده، درسته خیلی چیزا به دست آوردیم خیلی ماموریتا رفتیم و حتی یه سپاه برای خودمون ساختیم ولی هنوز لئون دوره خیلی دور.
به سالن بزرگ و سنسور دار مخفی ویلا رسیدیم فضای دارک با نورپردازی قرمز و مشکیش همیشه حس قدرت بهم میداد. گریس گوشه سالن روی مبل نشسته بود و پاهاشو روی میز روی هم انداخته بود، داشت ناخوناشو با ریتم سوت زدن مخصوص خودش سوهان میکشید، گوشه لبم بالا رفت.

مایلد هم مثل همیشه پشت چند تا سیستم همزمان نشسته بود و با عینک ریزش همراهِ اخم بزرگی پشت هم کیبورد و میسابید، قبول میکنم که هکر خیلی بزرگیه.

آنسون هم پشت اتاقک مخصوص وسیله های تغییر چهره هاش و انواع ریزه کاریای ردیابی و شنود ها و دم و دستگاه های جاسوسیش وایساده بود. هر وقت محو کاراش میشد برای چارلز خواستنی تر میشد چارلز همیشه میگه وقتی آنسون روی کارش متمرکزه خیلی سکسی میشه، پوزخندی زدم زیر چشمی چارلز و نگاه کردم که رفته بود سمت تفنگای عزیزش و داشت برقشون مینداخت.

سرمو تکون دادم مثلا صدام زدن پیشرفت مونو بهم بگن همشون باز محو کاراشون شدن هرچند کنار هم بهترین پارتنرای همن و محسور کننده عمل میکنن، گلومو صاف کردم با خنده دیوانه واری مثل همیشه لیدر بودنمو با دیوونگیام به رخشون کشیدن:

-باز وسواستون زده بالا؟ جمعش کنین گزارشتونو بدین.

آنسون نفسشو با رضایت بیرون داد و اتاقکشو بست دستشو زد به کمر و سمت میز مستطیلیه وسط مخصوص اشتراک گذاریه اطلاعاتمون رفت، یه وری به میز تکیه داد و گفت:

-مایلد کولاک کرده این بار اگر عجله نکنیم گیرش انداختیم.

مایلد مشتی به میز جلوش کوبید و با شادی داد کشید، همزمان نقشه الکتریکی، سه بعدی ای که پهن کرد روی میز جلساتمون توضیحاتشو شروع کرد با اخم همه دورش جمع شدیم با اخم ظریفی دقیق نگاه با اشاراتش کردم و تیز گوش دادم:

-تمومه!!!! تموم شد نفوذ کردم محل معامله رو پیدا کردم صد در صد لئون تو این معامله باید خودشو نشون بده تنها باند متصل بهشه که لئونو دیده و بیشتر کاراشو براش انجام میده همونجوری که میدونیم این باند نوچه باند لئونه. این تنها شانسمونه که بتونیم گیرش بندازیم....

گریس: من مثل همیشه طعمه میشم اولین استپ مال خودمه بکشید عقب آقایون.

مایلد بوسه هوایی براش فرستاد، گریس موهاشو توی هوا تکون داد و زهرخندی زد. اخمام عمیق شد زیر چشمی بقیه رو پاییدم، چارلز چشماشو ریز کرده بود و گیج به فضای سه بعدی مکان معامله خیره بود:

➰poetry_of_the_mafia🚬"full"Onde histórias criam vida. Descubra agora