مثل دیونه ها عاشقیم و همینم به اندازه کافی برامون خوبه…ما عاشق هم شدیم وقتی همو دیدم و همینم کافیه.
"این پارت جزو اصلی فیک نیست فقط نگاهی به روابط کاپلای فرعیه یه چپتر ویژه وسط پارتای پایانی فیک"
چارلز
لوله تفنگ گرون قیمتمو داشتم برق مینداختم که متوجه اخم شدید آنسون شدم داشت چپ چپ نگام میکرد، حتما باز یه غلطی کردم و خبر ندارم.
تفنگو کنار گذاشتم و رفتم سمتش دستاشو برام باز کرد:
-بیا اینجا کوالای دراز خودم.
با اخم چسبید بهم و بغلم کرد از روی صندلی بلندش کردم و روی تخت نشستم بدن لاغر و استخونیش روی پاهام جا گرفت هنوزم اخم داشت، دستامو دور گردنش حلقه کردمو بی هشدار نرمی لباشو بین لبام کشیدم... گاهی بین مک های قوی ای که به لباش میزدم لیسش هم میزدم، بوسمون که طولانی شد برای نفس گرفتم سرشو عقب کشید.
-چرا باز باهام قهری؟ چیکار کردم عزیزم؟
-بهت گفتم دلم میخواد باهات لش کنم ولی از وقتی اومدیم توی اتاق سرت تو کون تفنگ مسخرته، ازش متنفرم!
لبخندی زدم چونشو سمت خودم برگردوندم نگاهش تخس و دلخور بود حد فاصل بین لب و بینیشو بوسیدم:
-عاشقتم!
میدونستم دلش ضعف رفته ولی لبخند شو قورت داد و تخس جواب داد:
-همدردیت رو نه من عشقتو میخوام!
الان فقط کلمات خالصانه ام آرومش میکرد:
-تو این شهر غریب بین اینهمه آدم غریب، قسم خوردم هیچوقت نرنجونمت قسم خوردم هیچوقت ترکت نکنم...اگه این عشق نیست پس چیه؟؟ حالا که من عشقتو به دست آوردم باور کن پروایی ندارم اگر دنیا رو هم از دست بدم این تفنگ که چیزی نیست من جونمو هم بخاطرت میذارم کنار احمق!
چینی به بینیش داد برعکس لبخند روی لبش باز بهم توپید:
-احمق خودتی من خیلی باهوش تر از توام! بهم توهین کنی کلاهمون میره توهما!!!!!
خندیدم:
-من با تو چیکار کنم آخه؟؟ وقتایی که باهام قهری زنده م ولی زندگی برام معنا نداره، عشق خیلی مشهوره از وقتی که عشق و شناختم فهمیدم با قهر تو زندگی هم باهام قهر میکنه، هنوز فلسفه اشو نمیفهمم جناب! برام توضیحش میدی؟
پوزخندی زد، روی پام جا به جا شد و روی تخت نیم خیز شد وسوسه کننده با چشمای براق زمزمه کرد:
-مثل همیشه....بیا عملی نشونت بدم جذاب...
ابرومو بالا انداختم پسرکم بازی میخواست با این که ۵ سال ازم کوچیکتره ولی جونم برای شیطنتاش در میره، کف دستمو روی گرمای رونش روی شلوار کشیدم تو چشمای هم خیره بودیم، لبمو فشردم....
آنسون میخواست....فشار دوباره....منم میخواسمتم....فشار دیگه ای....
![](https://img.wattpad.com/cover/272614638-288-k51927.jpg)
YOU ARE READING
➰poetry_of_the_mafia🚬"full"
Mystery / Thrillerتکمیل شده🦋 "شعر مافیایی" گالف کاناوات انتظار نداشت که زندگی عادی نوزده سالش رو به خاطر کادوی عروسی شدن تو یک ازدواج تنظیم شده بیخیال بشه و درگیر یه مرد کاریزماتیک و فریبنده بشه که میخواد علیه پدر قدرتمندش شورش کنه. گالف خودشو در حالی که داره تو همو...