" تبر شکسته شد"_تنها اومدی؟
لرد لی تمام مدتی که غذا می خوردم بدون هیچ حرفی بهم خیره شده بود و این کمی دستپاچه ام می کرد.
نمی دونستم باید بترسم و کسی رو بخوام تا به هاوارد یا شایدم چانیول سنسه خبر بده یا طبیعی رفتار کنم؟راه دوم رو انتخاب کردم و حالا هم توی راه برگشت به دربار از بین پری ها و بازار بزرگ شهر که به میدون ختم میشد رد می شدیم.
+آره.
_عجیبه که ماموری چیزی همراهت نیست! چند جلسه پیش جوها کلاس رفتی؟
+حدودا هشت جلسه یا شایدم بیشتر. بهم گفته بود فقط یکبار در هفته ولی درست فردای جلسه اول زد زیر حرفش
لرد می خنده و بادبزن رو جلوی صورتش می گیره : باید به این اخلاقش عادت کنی. مهارت های رزمی چی؟ با شمشیر و تیرکمون کار کردی ؟
کلمه ی شمشیر تیزی و برندگی خودش رو روی پوست خاطراتم میکشه و اوین رو یادم میاره.می ترسم از مرد بپرسم حالش چطوره برای همین فقط برای چند ثانیه سرجام وایمیستم و نفس عمیقی میکشم.
_چیزی شده؟
+نه فقط..
نوک کفش هام رو بهم نزدیک میکنم و بند کیف رو محکم بین دستام می گیرم. بعد این همه مدت بی خبری و اتفاقی که برای اوین افتاده بود باید چیزی میگفتم نه؟ همه ی اینها بخاطر من بود پس باید حرفی میزدم.
+بابت اتفاقی که برای برادرتون افتاد معذرت میخوام لرد.من نمی خواستم اینجوری بشه من واقعا اون لحظه...همش بخاطر ترس بود وگرنه فرار نمی کردم
_ همش بخاطر حرکات اشتباه ما بود سهون.
با دهن باز و قلبی که محکم به سینه ام می کوبید به چهره ی سرد و تاریکش زل میزنم.همه چیزش داد میزد که متعلق به دربار شبه!
_ دیر یا زود همه ی ما نتیجه ی حرف و رفتارمون رو می بینیم. در رابطه با تو من خیلی سخت گرفتم.پر از خشم بودم چون فکر می کردم مقصر تمام اینها تویی. اوین...حالش خوبه.زخم صورتش بهتر شده و دیگه پانسمان نمی کنه ولی به جاش ایلا پر از زخمه سهون. و من بابت همه اینها معذرت میخوام.
+این حرف رو نزنین!
_ برام جالبه چرا انقدر...
لرد جلو میاد و روی صورتم زوم میشه : چطور میتونی با من اینجوری رفتار کنی؟ همیشه...قراره با هر کی بهت بدی کرد مثل یه انسان بخشنده رفتار کنی سهون؟آه این...به شدت باعث ناراحتیه منه و البته نشون از ضعف درون شخصیتت!
+م..من...
دستپاچه قدمی عقب برمیدارم و لبهام رو روی هم فشار میدم.
_ من اینجا نیستم که فقط بهت چهارتا مهارت رزمی یاد بدم ! اینجام تا بهت بفهمونم مثل لرد سپیده دم بیش از حد وابسته به مردم و احساساتی نباشی ! اینجام تا بگم مثل لرد روز بی اندازه مسئولیت هر حرکتت رو بر عهده نگیری! قانون اول ، بخاطر هر چیزی عذرخواهی نمی کنی چون تو حامل نیروی شاهدختی.
ESTÁS LEYENDO
Bloody Court
Fantasíaکاپل : کایهون ، چانبک ژانر : فانتزی ، رمنس ، اسمات ، اساطیری روز های آپ : دوشنبه چنل تلگرام : پارادایس فیکشن رایتر : سیا چی میشه اگه کیم جونگین " لردِ دربار روز " ، یکی از قدرتمند ترین پری های دنیای ابدیت عاشق یه انسان بشه و قانون دنیای خودش رو...