Part 36

30 9 0
                                    

چون مین هیوک خودش با زبون خودش به جه هیون گفته بوده که دلش میخواد یک بار با چانگ کیون بخوابه!.ولی دلش هم نمیخواد رابطش رو با هیونگ وون خراب کنه..صرفا یک بار بخوابه!"

هردو سکوت کردن و هیچ حرفی بینشون رد و بدل نمیشه..این طرف..جمله سجون توی ذهن جوهان اکو میشه و سعی میکنه این حقیقتی که تازه شنیده رو هضم کنه...این حقیقت که مین هیوک واقعا چنین کاری کرده بوده..درموردش حرف زده بوده..و تمام مدتی که چانگ کیون داشته تلاش میکرده که ثابت کنه خیانت نکرده،داشته حقیقت رو میگفته!..

و از اون طرف سجون کمی احساس عذاب وجدان پیدا کرده و حس میکنه که شاید کمی تندرفته!..ولی تا کی میتونست مقابل حماقت های جوهان سکوت کنه و اجازه بده مین هیوک بازیش بده؟..اگه جوهان میدونست مین هیوک چه آدمیه و بازهم باهاش میموند..اون وقت میتونست بیخیال بشه..ولی حالا؟

صدای جوهان به سختی شنیده میشه که سعی میکنه حقیقتی که بهش باور داشته رو با حرف های سجون مقایسه کنه:"مین هیوک..هیونگ..از دست چانگ کیون...عصبانی بود!..اون..حتی نمیتونست رودررو..باهاش حرف بزنه!..اون روی کاغذ یادداشت مینوشت که..از خودش دفاع کنه!؟.."حالا صداش جوریه که به نظر میاد دیگه خودش هم به حرف های خودش اطمینان نداره..

"احمق!..فکر میکنی چرا یادداشت مینوشت؟..که شمادوتا ببینید!..بهش فکر کن!..حتی مهم نبود که شما دوتا ببینیدش..هرکی میدیدش..اون خط رو میشناخت!..انگشت اتهام به سمت چانگ کیون بود!..مثل این بود که روی کاغذ بنویسه خیانتکار و بچسبونه روی پیشونی چانگ کیون تا همه ببیننش!..حتی اگه مسخره به نظر بیاد همین میتونه این شک رو تو دل هرکسی به وجود بیاره که نکنه چانگ کیون واقعا خیانت کرده؟و همین شک میتونست دید همتون رو نسبت بهش عوض کنه!..و چی بهتر از این؟..این همون کاری بود که با هیونگ وون کرده بود!..نگه داشتنش تو انزوا و وابسته به خودش!..و دقیقا کاری که با تو کرده!..با کدوم یکی از هم گروهی هات مثل سابق وقت میگذرونی؟...مین هیوک دقیقا میدونه که داره چیکار میکنه و روشش هم خیلی خوب جواب میده!..وقتی تو تنهایی داری میپوسی..به هرعشق و علاقه ای که بهت ابراز میشه وابسته میشی و باورش میکنی!....و خب..توهم دقیقا توهمین موقعیت هستی!..جوهانا..تو..به چانگ کیون گفته بودی که فکر میکردی دوستش داری!..ببین!..مین هیوک حتی لازم نداشت که زحمت زیادی برای نابود کردن رابطه شما بکشه!..چون تو به سرعت تمومش کردی!..میدونی؟...این که فردای شبی که تو با مین هیوک خوابیدی درحالی که چانگ کیون هنوز داشت تلاش میکرد رابطتون درست بشه،مین هیوک خودش رفته بود به چانگ کیون گفته بود و ازش خواسته بود سکس پارتنرش بشه؟..یادت میاد اون روز رو!..من این داستان رو از زبون خودتون شنیدم..ولی تا جایی که یادم میاد هرسه نفرتون به این اشاره کردید که بعد از کتک کاری چانگ کیون و مین هیوک،تو و هیونگ وون باهم حرف میزنید!..یادته؟"

⇢ᴄʀɪᴍɪɴᴀʟ ( MX Ver)Where stories live. Discover now