🎭 Chapter: 11 🎭

1.1K 257 329
                                    

___________________________________

اول این عکسو ببینید ^^
تصور من از کای کوچولو که مدرسه میره در همین حد کیوته😻

پ.ن: ددی سهون خیلی جذابه😼💦

مرسی فاطمه جون بابت پیدا کردن همچین سوژه هایی💙

مرسی فاطمه جون بابت پیدا کردن همچین سوژه هایی💙

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

ȶɦɛ օȶɦɛʀ ֆɨɖɛ օʄ ȶɦɛ ƈօɨռ


وقتی بهش زنگ زدن و گفتن به مدرسه بیاد زیاد تعجب نکرد.
همین که یک ماه طولش داد تا اولین دردسر رو درست کنه کلی بود.
سریع خودش رو به مدرسه رسوند.

دیدن اون سه تا پسر که بیرون دفتر روی صندلی های راهرو نشسته و حسابی کتک خورده بودن باعث مکثش شد.
وارد اتاق مدیر شد و کای رو گوشه ی اتاق روی صندلی کز کرده یافت.. پسرک ادای بچه های مظلوم رو در می آورد.. اگه بچه های بیرون رو نمیدید باورش میشد که پسرش مظلوم ترین موجود دنیاست. تخم جن خیلی هنرپیشه ی خوبی بود.

با مدیر مدرسه کمی خوش و بش کرد و مقابل میزش روی صندلی نشست.

_ مشکلی پیش اومده؟ همین که زنگ زدین مرخصی گرفتم اومدم.

- مشکل که چه عرض کنم. به گفته ی بچه ها و شاهدها تقصیر از کای نبوده و اون شروع کننده ی دعوا نیست. ولی ایشون اگه تو کلاس های دفاع شخصی شرکت کردن حق ندارن تکنیک های ورزشی رو روی بچه های دیگه اعمال کنن. ممکن بود کسی آسیب جدی ببینه.. واسه مدیریت مدرسه مسئولیته.

_ ببخشید.. ولی تا جایی که میدونم کلاس هایی از این قبیل نرفته.. در ضمن خودتون گفتید دفاع شخصی! یعنی همش واسه حفاظت از خود بود. نه چیز دیگه ای..
یعنی تو مدرسه ی شما چند نفر به نیت آزار و اذیت و سوء قصد کسی رو دوره کنن مسئولیتی در قبالش ندارید ولی از خودش که دفاع کنه ایراد داره!

- نه جناب.. سوءتفاهم نشه. گفتم که حق رو به کای میدم. فقط اگر کمی روی کنترل خشمش کار کنه عالی میشه.

_ در آینده اگه شما بگید شروع کننده ی دعوا کای بوده.. حتما باهاش برخورد میکنم.. ولی ازم توقع نداشته باشید باهاش برخورد کنم وقتی این وسط بیگناهه و فقط از خودش دفاع کرده تا کتک نخوره.

ȶɦɛ օȶɦɛʀ ֆɨɖɛ օʄ ȶɦɛ ƈօɨռ🎭Donde viven las historias. Descúbrelo ahora