چشمهاش با روبان مشکی رنگی بسته شده بود؛ نمی تونست اتاقی که ساعتی میشه دراون محبوس شده رو ببینه.
این ندیدن دنیای بیرون ترسی رو به جونش مینداخت. دلیل اونجا بودنش رو نمیدونست؛ به یاد داشت مثل هر عصر های روزای تعطیل به سالن تمرین رفته بود تا در سکوت و آرامشش، رقص جدیدی رو طراحی کنه.
ولی بعدش درست به خاطر نمیآورد که چه اتفاقی براش افتاده بود. اتفاقی که اونو به صندلی با دستها و چشمهای بسته کشونده بود.
صداها و زمزمه هایی رو از دور میشنید، گاهی صدای رسایی بود و گاهی ناله ای آمیخته با گریه. متوجه کلماتی که زمزمهاش گوشش رو آزار میداد نبود.
از فریاد کمک خواستن میترسید؛ امکان داشت اون دو نفری که یه جایی تو اون اتاق بودن، از این کارش عصبی بشن و بلایی به سرش بیارن. نا امیدانه فقط منتظر معجزه ای بود که شاید براش اتفاق میافتاد.
رد طناب های زمخت دستش رو خراش میداد و حالا از فشار و ثابت موندن زیاد، رو به کبودی میزد.
- من نمیخوام
صدایی نالان اعتراض کرد که باعث شد پسرک زیبای روی صندلی لحظه ای از حرکت بایسته.
- نمیخوام اینکارو باهاش بکنم
داشت با کسی حرف میزد. گوشاش رو تیز کرد تا شاید از مکالمشون چیزی دستگیرش بشه.
- خودتم اینو میخوای... یادت رفته چی بهمون گفت؟!
صدا حالا تحکم داشت و با لحن گریان قبلی متمایز بود.
در همین لحظه صداها قطع شدن، پسرک روی صندلی فقط متوجه قدم هایی شد که بهش نزدیک میشدن. نا خودآگاه توی خودش بیشتر جمع شد و لرزید.
دستی روی روبان مشکی رنگ قرار گرفت و با کنار رفتن اون تیکه پارچه، چشمهاش رو که به تاریکی عادت کرده بودن محکم روی هم فشرد.
داخل اون اتاق نسبتاً بزرگ و قدیمیِ چوبی، نور چندانی وجود نداشت. تمامی مبلمان چوبی و انگار متعلق به دوران قدیمی تری بودند.
چشمهاش کم کم به نور عادت کرد و حالا می تونست پسری که روبه روش ایستاده رو بهتر ببینه. چطور ممکن بود؟!
- سلام هیونجین!
اون پسر فلیکس، یکی از شاگردای استودیو رقص پدر هیونجین بود. حتی چشماش رو هم نمی تونست باور بکنه. اما چرا اینجا بود؟ چرا توسط فلیکس ربوده شده بود؟
- فی... فلیکس؟!
با ناباوری اسمش رو گفت. اما پسر رو به روش بدون هیچ حس قابل درکی فقط نگاهش میکرد. هیونجین سر در نمیآورد که چرا اونجاست.
- برای چی منو آوردی اینجا؟!
هیونجین بعد از به کار افتادن ذهنش با فریاد پرسید.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
𝙨𝙩𝙧𝙖𝙮 𝙆𝙞𝙙𝙨' 𝙨𝙩𝙤𝙧𝙞𝙚𝙨
Hayran Kurgu𓍯 SKZ oneshots ◌ ◌این بوک شامل وانشات، مولتی و سناریوهایی از گروه استریکیدزه 𓂃