معدهش میسوخت و هنوز احساس سرگیجه داشت.
_آه.._بیدار شدی بالاخره زیبای خفته؟
برگه ای که توی دستش بود رو جلوی هیونجین که چشمهاش رو مالش میداد گرفت.
_منو آوردی خونهات؟_فعلا مهم نیست کجایی، احمق جون این برگه رو نگاه کن از چه مصیبتی نجاتت دادم!
هیونجین از روی تخت نرم جونگین بلند شد، به طرف یخچال رفت و بطری اب یخ رو برداشت، سرش رو توی سینک گرفت و برای پریدن مقدار کمی مستی که هنوز توی وجودش بود تمامش رو روی سرش خالی کرد.
_آخ...مگه چقدر خوردم دیشب؟
_بهت پیشنهاد میکنم یه سر به حمام هم بزنی.
_منظورت چیه؟!
_"امشب نمیخوام فقط مست کنم، به چیز قوی تری نیاز دارم" اینو که یادت میاد خودت گفتی؟ دو سه ساعت رفتم پیش مادرم که بهم زنگ زده بود وقتی برگشتم دیدم یه بدبختی رو گیر اوردی همه ی حرصتو سرش خالی کردی!
و بعد خندید.
هیونجین چشمهاش رو بست، جونگین درست میگفت! میتونست ناله های دیپی که اون پسر داشت دوباره بشنوه! از میون هاله های نامفهومی که یادش میومد نمیتونست قیافه ی اون ادم رو ببینه..._مثل اینکه گند زد-... یا مسیح! امروز چندمه؟
جونگین بی خیال گفت: ششم.
_لعنت! انتخاب رشتهم!
جونگین ژشت مغرورانه ای گرفت.
_اول دست مزدم رو بده تا بهت بدمش._چی رو؟
_چرا انقدر خنگ بازی در میاری؟ برگه رو ببین، نتیجه انتخاب رشتهاس!
هیونجین با دقت به برگه ای که تو دست های جونگین بود نگاه کرد و چشمهاش برق زدن.
به سمت جونگین پرید و برگه رو از دستش گرفت.
_وای پسر! ممنو-...قبل از اینکه حرفش رو تموم کنه نگاهش به رشته ای که جونگین انتخاب کرده بود افتاد و فریاد زد
_چه غلطی کردی جونگین؟_جای تشکرته؟
_احمق چرا خودمو بیدار نکردی؟
_فکر کردی سعی نکردم؟ عین گاو افتاده بودی و خر خر میکردی حتی تکون هم نمیخوردی! میدونستم اگه تا قبل از ساعت دوازده نری تو سایت دیگه نمیتونی انتخاب رشته کنی باید دوباره بشینی بخونی مجبور شدم خودم برم.
_روانشناسی جنایی؟! این چه کوفتیه که انتخاب کردی؟ اصلا خوندی توضیحاتشو؟ نصف واحدارو باید عملی پاس کنم. یعنی چی؟ یعنی برم تو اون اداره و با قاتل و دیوونه و چاقو کش جلسه بذارم!
_دیر رسیدم چون منم مثل خودت خوابم برده بود و تمام وقتم رو هم پای بیدار کردنت گذاشتم، وقتی رسیدم اونجا طبق رتبهی جنابعالی میدونستم نمیتونی چیز دیگهای انتخاب کنی و همه ی رشته های خوب پر شده بود اگه نمیخواستی باز بشینی بخونی امتحان بدی این تنها راهش بود! من فقط به فکر خودت بودم که دوباره بیکار نشی تا فکر و غصه از پا درت بیاره! بعدشم تو از کجا میدونی باید بری با قاتل و دیوونه جلسه بذاری وقتی هیچی از این رشته نمیدونی؟ تاحالا درموردش تحقیق کردی اصلا؟!
أنت تقرأ
𝗗𝗥𝗨𝗫𝗬.{ 𝖧𝖸𝖴𝖭𝖫𝖨𝖷 , 𝖢𝖧𝖠𝖭𝖧𝖮 , 𝖢𝖧𝖠𝖭𝖦𝖩𝖨𝖭.}
Mystery / Thrillerدروکسی؛ به معنای چیزی که از بیرون کامل و بی نقصه اما از درون پوسیده و فاسد. 𝗗𝗥𝗨𝗫𝗬 𝖢𝖮𝖴𝖯𝖫𝖤: 𝖧𝖸𝖴𝖭𝖫𝖨𝖷 , 𝖢𝖧𝖠𝖭𝖧𝖮 𝖦𝖤𝖭𝖱𝖤: 𝖢𝖱𝖨𝖬𝖨𝖭𝖠𝖫 , 𝖬𝖸𝖲𝖳𝖤𝖱𝖸, 𝖯𝖲𝖸𝖢𝖧𝖮𝖫𝖮𝖦𝖨𝖢, 𝖱𝖮𝖬𝖠𝖭𝖢𝖤. هشدار! این فیکشن شامل صحنه ه...