این برای کریس حتی توی دور ترین تصورات هم غیر ممکن بود.
اینکه از شخصی ترین مشکلاتش برای کیم جونمیون حرف بزنه.
اینکه دلش بخواد ازش کمک بگیره و در کمال تعجب پسری که همیشه بی تفاوت و زیاد از حد بی فکر و منطق به نظر میرسید کریس رو دلداری میداد.
" نگران نباش، میتونیم دنبالش بگردیم
* من نمیدونم باید چیکار کنم . اصلا از کجا باید شروع کنم؟
" اون پسره، دوست برادرت. گفت یه مسابقه که امشب برگزار میشه.
* همینو گفت.
" اوکی.
جونمیون بلند شد و درحالی که از اتاق بیرون میرفت گوشیش رو بیرون آورد و شماره لوهان رو لمس کرد.
فقط چند بوق و بعدش صدای لوهان پخش شد.
+ هعیییی... ببین کی بعد از یک هفته بهم زنگ زده. چی شده مستر کیم گاردشو پایین اورده؟
" هیونگ... به کمکت نیاز دارم.
خیلی کم پیش میومد جونمیون از این کلمه استفاده کنه و لوهان میدونست یه اتفاق مهم افتاده.
فقط آدرس رو از سوهو گرفت و بعد از اینکه مطمئن شد اتفاقی برای خود سوهو نیوفتاده خودشو به بیمارستان رسوند.
با اینکه اولین بار بود از زبون سوهو اسم اون پسر رو میشنید ولی وضعیت آشفته پسر جوری بود که لوهان رو ترغیب کرد بدون فکر کردن به عواقبش بهش کمک کنه.
برادر کریس احتمالا درگیر یه باند مبارزه های زیرزمینی شده بود و لوهان میدونست عاقبت خوبی در انتظارش نیست.
وقتی با همچین آدمایی دم خور میشی دو حالت بیشتر نمیمونه.
یا زیادی قوی میشی یا مثل یه بدبخت میوفتی ته چاه.
مگه چند تا پسر ۱۶ ساله بودن که بتونن با همچین مسابقه هایی پولدار بشن و یا حداقل زنده ازشون بیرون بیان؟!
سوهو میدونست سکوت لوهان که داشت زیاد طولانی میشد اصلا نشونه خوبی نبود.
این یعنی برادر کریس واقعا توی دردسر افتاده.
" هیونگ!
لوهان سرشو به سمت کریس چرخوند
+ نمیخوام نا امیدت کنم ولی هر شب توی سئول چندین مبارزه زیر زمینی برگزار میشه. با داشتن همین اطلاعات محاله بتونی تا نیمه شب برادرتو پیدا کنی.
* ولی من باید پیداش کنم. نمیتونم بدون یی‌سون به خونه برگردم. اگه براش اتفاقی بیوفته چی؟
لوهان به قیافه آشفته پسر نگاهی کرد. میدونست چه فشاری رو تحمل میکنه.
+ از چند نفر سوال میپرسم. اصولا پسر های نوجون منطقه خودشونو انتخاب میکنن. پس احتمال داره مبارزه توی همین منطقه باشه.
YOU ARE READING
Us?
Fanfiction☀︎︎کاپل: کریسهو ☀︎︎ژانر:مدرسه ای،برشی از زندگی، عاشقانه ☀︎︎نویسنده: leucanthemum ☀︎︎روز آپ: _ ☀︎︎وضعیت: پایان یافته(۵/آذر/۱۴۰۱)
