دلهره ای که توی وجودش داشت مانع از این میشد که بتونه درست به چیزی فکر کنه.
اون جونمیون رو دوست داشت. پسری که دوستش بود و تو سختی ها کنارش ایستاده بود.
کریس جونمیون رو دوست داشت و نمیتونست تصور کنه اگه جونمیون اونو پس میزد و یا باهاش قطع رابطه میکرد باید چیکار کنه.
بی اونکه متوجه بشه جونمیون جز مهمی از زندگی ش شده بود. اونقدر مهم که از دست دادنش کریس رو به وحشت انداخته بود.
و حالا بعد از اون اعتراف بی مقدمه و ناگهانی کنار هم نشسته بودن.جونمیون تمام مدت به زمین خیره شده بود و کریس از روی ترس نگاه هایی گاه بی گاه یواشکی به چهره جدی و غرق فکرش میانداخت.
انگار می ترسید با هر نگاه به جونمیون اونو عصبی کنه و همه چیز تا ابد بین اونا تموم بشه.
"تو..... گی نیستی.
بالاخره بعد از اون سکوت آزار دهنده اولین حرفی که جونمیون به زبون اورد.اگه کریس بهش اعتراف کرده بود اونم درحالی که جونمیون تمام این مدت به خاطر احساسات عاشقانه ش به کریس کنارش بود و خودشو درگیر کریس کرده بود پس همون شب و همون لحظه باید همه چیز مشخص میشد.
* میدونم.
" من یه پسرم.
* میدونم.
به کریس نگاه کرد" این برات یه شوخیه وو؟
کریس اخمی کرد.
تمام چند روز گذشته با احساساتش و کل وجودش توی جنگ نابرابر بود و تقریبا داشت تیکه تیکه شدنش مغزشو احساس میکرد تا از جونمیون همچین حرفی بشنوه؟* من برات همچین آدمیم؟ کسی که با احساسات بقیه شوخی میکنه؟
با دلخوری نگاهشو از جونمیون گرفت و درحالی که به علف های سبز مقابلش که حالا توی تاریکی و نور کم به سیاهی تغییر رنگ داده بودن خیره بود گفت
* من فقط ... زیادی گیج بودم . این احساسات همگی برام زیادی جدیده. فکر میکردم میتونم مینا رو دوست داشته باشم. اون مهربون و خوشگل بود ولی.... ولی وقتی کنار توام همه چیز فرق داره. احساساتم، افکارم،رفتارم.... همه چیز وقتی کنار توام فرق داره. نمیخواستم با گیجی و اشتباه دوستیمونو بهم بزنم. تو تمام مدت کنارم بودی و نمیخواستم با یک حس اشتباه خودمو از تو محروم کنم. برای همین نیاز داشتم فاصله بگیرم.
مکثی کرد و نفسی عمیق کشید.
به زبون اوردن همه چیز اونم مقابل جونمیون سخت بود ولی حالا که نصف راهو اومده بود راحت تر میتونست ادامه بده.
* این.... فکر کنم اولین باریه که عاشق شدم. برای همین ترسیدم. چون یک پسرم.... چون تو دوستمی.... چون تو اون پسر باحال و کول مدرسه ای و من فقط یک پسر فقیر و پر مشکل برای_
YOU ARE READING
Us?
Fanfiction☀︎︎کاپل: کریسهو ☀︎︎ژانر:مدرسه ای،برشی از زندگی، عاشقانه ☀︎︎نویسنده: leucanthemum ☀︎︎روز آپ: _ ☀︎︎وضعیت: پایان یافته(۵/آذر/۱۴۰۱)