تو کی هستی؟

152 27 0
                                    

اداره ی پلیس مرکزی،کره ی جنوبی، سئول،زمان حال

افسر کیم تهیونگ:
سعی کردم با نگاه کردن بهش بفهمم چی تو ذهنش می گذره و الان چه حالی داره.به چشماش نگاه کردم.انگار یکم مضطرب به نظر میاد.نگاهشو برگردوند و انگشتای دستشو به هم پیچید که با این حرکتش چشمام به سمت دستاش کشیده شد.یه نگاه کلی از بالا تا پایین بهش انداختم .سر و وضعش آشفته به نظر میاد؛درست مثل چشماش.انگار از نگاه مستقیم به چشمام دوری می کنه.شکم بیشتر شد.
افسر کیم :خب اول باید بگم که بابت مرگ همسرتون متاسفم.اما ما به شما اطلاع دادیم که به اینجا بیاین چون فکر می کنیم نکاتی درباره ی مرگ همسرتون وجود داره که هنوز مبهمه. فکر کنم شما می دونید که دلیل مرگ همسرتون چیه.
بعد با نگاه سوالی بهش خیره شدم.

نام گونگ مین: اه ب..بله.راستش بعد از کالبد شکافی بهمون گفتن که دارو هایی که اون شب همسرم مصرف  کرده بود، دارو های تاریخ گذشته ای بودن.

بهش نگاه کردم .انگار درست نمی تونه تمرکز کنه و حواسش جای دیگه ایه.

افسر کیم: شما اصلا پیگیری کردین که چرا باید همچین اشتباهی رخ می داد؟ من به خاطر کنجکاوی یکم جست و جو کردم اما چیزی که بیشتر از همه عجیب بوده اینه که شما حتی پیگیر موضوع نشدین یا حتی نخواستین از کسی که دارو ها رو به همسرتون  فروخته شکایت کنید. می شه بپرسم چرا؟مگه نباید الان از عامل مرگ همسرتون عصبانی باشید یا حتی دنبالش بگردید؟
انگار با پرسیدن این سوال استرسش بیشتر شد .سعی کرد آب دهنشو به سختی قورت بده.

نام گونگ مین:اهم .خب من این چند روز اینقدر شکه بودم که اصلا فکرم به اینجا نرسید.می دونید که من  هنوز در سوگ همسرم هستم.
افسر کیم: آره خب.درست می گید.اما بگذارید  سوالمو جور دیگه بپرسم. شما اصلا می دونید همسرتون اون دارو هارو از کجا آورده بود؟

نام گونگ مین: اوم... ن..نمی دونم.چطور مگه؟
افسر کیم:یعنی شما نمی دونید که اون دارو هارو پسر خونده ی خانم نام یا به عبارتی پسر خودتون برای ایشون تهیه کرده بود؟

انگار با پرسیدن این سوال کنترل خودشو از دست داد .دستاشو عصبی رو صورتش که حالا یکم به قرمزی می زد کشید. نفس منقطعی کشید و با صدای لرزون فریاد زد:

نام گونگ مین:نه نمی دونم. اما شما از پرسیدن این سوالات دقیقا چه منظوری دارید؟می خواید به کجا برسید؟
با آرامش بهش نگاه کردم.صورت قرمزش نشون می ده ضربان قلبش بالا رفته و مشخصه که استرس داره. با جدیت و چشمای سنگی بهش نگاه کردم. فکر کردی می تونی منو بازی بدی؟هه.

افسر کیم: صداتونو بیارید پایین.ما الان داریم فقط با هم صحبت می کنیم. بعدم من اینو از خودم در نیاوردم‌. وقتی تلفن و پیامای همسرتون رو چک کردیم،متوجه شدیم که پسرتون قرار بود دارو های خانم نام رو تهیه کنن و ایشون هم مبلغ زیادی رو به ازای این کار به حساب پسرتون واریز کردن.اما سوال اینجاست که اگر پسرتون اون همه پول از خانم نام گرفته پس چرا نرفته سراغ یه داروخانه ی معتبر تا دارو ها رو تهیه کنه ؟و سوال بعد اینه که دارو ها رو از کجا خریده؟ چون امکان نداره این داروها رو از یک جای معتبر خریده باشه‌. سوال بعدی اینه که الان پسرتون کجاست و دقیقا چرا از اومدن به اینجا سر باز زده؟

Black (bts  ff)Unde poveștirile trăiesc. Descoperă acum