بیست و یک

422 149 169
                                    

نگاهش رو از دعوت نامه ای که مین آه بهش داده بود گرفت و به جونگین داد: "یعنی چی نمیام؟"

جونگین بی هیچ دلیلی جامدادیش رو خالی کرد تا برای چهارمین بار همه چیز رو مرتب بچینه. لب هاش رو جلو داد و با صدای آرومی گفت: "نمیخوام دلیلش رو بگم"

جنی روی میز نشسته بود و بی صدا بهشون گوش میداد. چند دقیقه ای بود که سهون سعی میکرد بفهمه مشکل جونگین چیه اما اون مدام جواب سربالا میداد. سهون احمق بود که نمیفهمید، چون همه مشکلات جونگین مربوط به کیونگسو بود. موهاش رو یه طرف جمع کرد و با لوندی پشت گوشش زد: "میخواد کمیک یائویی بخونه... میدونی؟"

سهون باناباوری به دوست خوبش نگاه کرد: "کلی فیلم پورن خوب هست... چرا کمیک؟"

جنی دوباره جواب داد: "تصور کردنش راحت تره... من یعنی با هنتای راحت ترم تا فیلم"

برای یک لحظه تصاویر عجیبی توی ذهن سهون در حال شکل گیری بود. سرش رو تکون داد و با صدای بلند داد کشید: "نمیخوام درمورد جق زدنت بدونم"

جنی خیلی اروم پشت گردن سهون رو نوازش کرد و گفت: "گوش هات قرمز شدن... بیبی بوی"

جونگین برای اولین بار لبخند کوچکی به صورت معذب سهون زد ولی پشت سرش خیلی اروم آه کشید. دلش برای کیونگسو تنگ شده بود. صبح زودتر بیدار شده بود اما انگار اون زودتر از زودتر جونگین از خونه بیرون زده بود و الان هم معلوم نبود کی برمیگرده. احساس سنگینی عجیبی توی سینه اش داشت.

سهون دست جنی رو پس زد و بهش چشم غره رفت: "ببین جونگین ما باید دوست هامون رو حمایت کنیم. این اولین کار رسمی اونه..."

جنی نگاه تمسخرآمیزی به دختری که مشغول طراحی بود زد و گفت: "اوه؟ جدیدا اینطوریه که به یه سری جنده آدم فروش میگیم دوست؟"

سهون حس کرد داره خسته میشه. جنی مدام داشت با لقب های زننده درمورد مین اه حرف میزد و اگه حواسش نبود ممکن بود توی راهرو براش پشت پا هم بگیره. میدونست که جنی عصبانیه و ممکن بود برای این عصبانیت محق هم باشه اما واقعا ازاردهنده بود یک نفر مدام توی گوشت به آدم مورد علاقه ات فحش بده در حالیکه میدونه اون آدم، موردعلاقته. چشم هاش رو بست و بی حوصله زمزمه کرد: "بس کن"

- چرا باید بس کنم؟

- ممکنه بشنوه؟

- حدس بزن چی؟... به تخمم

جونگین زیپ جامدادیش رو بالاخره کشید و هندزفریش رو از جیبش بیرون آورد: "از داشته هات مایه بذار کیم جنی"

جونگین نمیخواست قضاوت کنه. اون نمیدونست مین آه این کار رو کرده یا نه و اگه داشت به این مسئله _یعنی قضاوت کردن_ اهمیت میداد فقط بخاطر سهون بود. چون اولین بار بود که میدید اینقدر بخاطر فحش شنیدن داره اذیت میشه.

papercutsWhere stories live. Discover now