( PART 21)
_ چی؟ منظورت چیه عوضی؟
جنی همونطور که با نفرت به چشماش نگاه میکرد بریده بریده از شدت تنگی نفس گفت
+ اوه.... تو...خیلی احمقی... هریمرد کم کم دستش شل شد ولی هنوز جنی رو ول نکرده بود
چشماش از شدت بهت گشاد شده بود_ چ.. چی.. چی گفتی؟
تو... تو...جنی خنده ای که بی مانند به قهقه نبود سر داد
+ واقعا دیگه از تو توقع نداشتم هری..... باورم نمیشه که توهم مثل ته یانگ اینقدر احمق باشیهری از شدت عصبانیت از دوباره فشار دستای بی رحمشو روی گلوی جنی اورد
_ تو.... توی هرزه تمام این مدت داشتی مارو فریب میدادی
خودم باید تو رو......حرفش با فریاد کسی قطع شد.... و اون فریاد، فریاد کسی نبود جز تهیونگ
×هرییییییی
جنی با دیدن تهیونگ شروع به تقلا کرد و به دست هری چنگ زد
+ کمککککک..... اهههه... دا... دارم... خ... خفه.. میشیممم... ک. ککمکککهری با دیدن تهیونگی که تبدیل شده بود و داشت به سمتش هجوم میبرد، جنی رو محکم روی زمین پرتاب کرد و دو تا دستشو اورد بالا و رو به تهیونگ گفت
_ واو دوست خوبم، تهیونگ...
حالت چطوره؟تهیونگ با کمی فاصله رو به روی هری ایستاد
نیم نگاهی به جنی کرد و بعد تا خواست به هری حمله کنه، شیطان های محافظ هری جلو اومدن و نیزه های تیز و براقشون رو سمت تهیونگ گرفتدهری با لحن مسخره ای گفت
_ اوه اروم باش تهیونگا...نیازی به این کارا که نیست، مگه نه؟ هرچند منم دیگه میخواستم برم.... میبینی که کارم دیگه اینجا تموم شده....بای بایتمام شیاطین با علامتی که اون با سر داد به پرواز در اومدند و هری هم به همراه محافظ هاش به اونها پیوست
قبل از اینکه خیلی دور بشه با نگاهی که نفرت درش موج میزد برای جنی که بیحال روی زمین افتاده بود دست تکون داد
.
.
.
تهیونگ به حالت عادی برگشت و به طرف جنی رفت
و بهش کمک کرد روی زمین بشینه
× کیم جنی.... حالت خوبه؟جنی با حالت عصبانی محکم دست تهیونگو پس زد و خودشو از اون دور کرد
+ دست کثيفتو به من نزن...
تو....توهم درست مثل اون یه هیولاییییییییتهیونگ به جنی نزدیک تر شد
× نه... نه اینطور نیست... بزار برات توضیح بد...حرفش با جیغ جنی نصفه موند
+ نزدیک من نیاااا..... شما ها چی هستیددددد؟....
همتون یه مشتتت هیولای اشغالینننن...چهره تهیونگ ناگهان عوض شد و تبدیل به تهیونگی ترسناک شد که جنی تا به حال اون رو اینطور ندیده بود
KAMU SEDANG MEMBACA
Hell like Paradise
Fiksi PenggemarHell like paradise دبیرستانی که خیلی مرموزه و وسط کوه های ترسناکه و پر از دانش اموزای مغرور و خودشیفته هست چی میشه اگه اونا موجود ماورا طبیعی باشن که حتی روح انسان ها هم خبر نداره و ممکنه انسان هایی که تو اونجا هستن و به کام مرگ ببرن........... ...