Previous life

303 40 27
                                    

                                     (PART 20) 

در حالی که بالای یکی از برج های بلند مدرسه ایستاده بود، شیشه ی شامپاینشو بالا آورد و کمی ازش نوشید

پسری که معلوم بود سخت از پله های برج بالا دویده بود بهش نزدیک شد.

_ خب.....بگو

پسر نیشخندی زد و گفت
+ مهمون های جذابی قراره داشته باشیم

هومی کرد و گفت
_  امیدوارم کسایی باشن که منتظر شون بودم

پسر خنده با معنایی کرد و گفت
+ دقیقا همونان
کیم جنی....و پارک چهیونگ
از منتخبان ارتروز برای جشنواره موسیقی

پوزخند صدا داری زد و دستشو محکم دور شیشه شامپاین فشار داد
_ پارک چهیونگ......
نمیدونی چقدر منتظر بودم از دوباره ببینمت.....

نگاهشو به جلو و ساختمون های مدرسه  داد و ادامه داد
_ ایندفعه نمیزارم چیزی که مال من هست از چنگم در بیارن
قراره به خوبی ازت پذیرایی کنم رزان

نیم نگاهی به پسر کرد و گفت
_ اون خون خوار کوچولو و دار و دستش هم قراره از مهمون هامون باشن؟

+ هه... البته.... مهمان افتخاری از طرف سوهیونن

شیشه توی دستاشو با تمام قدرت به پایین پرتاب کرد
و برگشت و روبه روی پسر جلوش قرار گرفت

+ رئیس خیلی خوشحال میشه وقتی بدونه اون هرزه عوضی بلاخره از سوراخ موشش بیرون اومده
و البته خوشحال ترم میشه اگه بفهمه کیم جنی برگشته.....
.
.
.
                       _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _

جنی توی حیاط  روی سکوی کوچیک سنگی که کنار درخت ها قرار داشت
در حال  خوندن کتابی بود که از توی اتاق جیسو برداشته بود و جلدش رو با جلد یکی از کتاب های درسی عوض کرده بود.

ناگهان هوا طوفانی شد و  باد تندی وزید و باعث شد حواسشو به محیط اطرافش بده

بلند شد و با تعجب به دور و اطرافش نگاه کرد
پس همه ی اون دانش اموزایی که تا همین چند دقیقه قبل صدای کر کنندشون می اومد کجا بودن

با تعجب به آسمان نگاه کرد و همین نگاهش مصادف شد با لرزیدن بدن‌ش و نگاه سرشار از ترسش

باز هم مثل اون شب همون چیز های عجیب و ترسناک تو اسمان بودن...
با این تفاوت که تعداد اینها
چندین برابر اونهایی بود که دفعه پیش دیده بود
چرا با هربار نگاه کردن بهشون احساس ترس بیشتری میکنه؟
اصلا اون ها چی هستن؟

کنجکاوی شو گذاشت برای بعد و تصمیم گرفت خودش رو از دردسری که ممکن بود براش ایجاد بشه دورکنه

ولی همینکه خواست به طرف ساختمان مدرسه بره، زمین به طرز وحشتناکی لرزید و باعث شد تعادلشو از دست بده و روی زمین بیافته

Hell like ParadiseHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin