جونگکوک در حالیکه لیوان آب رو روی میز قرار میداد گفت: ساعت حدود 9 بنظرم بهتره به فکر شام باشیم
تهیونگ لبخند معناداری زد گفت: عالیه بهتره شروع کنیم
جیمین در حالیکه هنوز، هم نگران بود و هم کلافه گفت: بهتر نیست امروز رو بیخیال بشیم؟
تهیونگ و کوک همزمان فریاد زدند: امکان نداره
یونگی که باز هم از مکالمه اونها چیز زیادی متوجه نشده بود گفت: داستان چیه؟ یه شام که انقدر هیجان و ناراحتی نداره و با دستاش به جیمین که درست کنارش نشسته بود و تهکوکی که روبروش بودن اشاره کرد
تهیونگ: آخه قرار نیست همه شام بخورن و بخوابن
یونگی با تعجب به تهیونگ نگاه کرد که جونگکوک ادامه داد:هیونگ ما یه قراری داریم، سه شنبه ها برای شام و جای خواب یه بازی میکنیم هرکسی که برد میتونه غذا و جای خواب داشته باشه و بقیه بیچارن
یونگی در حالیکه هنوز متعجب بود گفت: نکنه شما همگی طرفدار این ورایتی شو های مسخره هستین؟
جیمین که تا این لحظه ساکت بود گفت: در واقع ما گند همه ورایتی شوها رو درآوردیم؛ اونا باید بیان از ما ایده بگیرن!
کوک: حالا هیونگ یه امشب به ورایتی شوی ما میای؟
یونگی: من تا حالا یه برنامه از اونا رو هم کامل ندیدم!
تهیونگ: نگران نباش برنامه ما کاملا جدیده و اصلا اختراع خودمونه! اختراع.....
وبعد جیمین و تهیونگ و جونگکوک هر سه باهم و با هیجان گفتند: ویکوکمین!!!یونگی کاملا پوکر بهشون نگاه کرد و گفت: عالیه!
جونگکوک در حالی که میخندید گفت: ولی هیونگ،کلمه عالیه با قیافه پوکر خیلی بهت میاد!
جیمین ضربه ای به بازوی کوک زد و گفت: انقدر اذیتش نکن
تهیونگ متعجب به جیمین نگاه کرد و گفت: یااا دوست پسر منو نزن
جیمین: اوووه دوست پسرت برای خودت
کوک: خب، من برم وسایل رو بیارم
تهیونگ و جیمین از مبل پایین اومدند و گلدون و لیوان آب رو از روی میز برداشتند و دو گوشه اون نشستند؛ یونگی هم به تقلید از اون دو نفر پایین اومد و یک طرف میز نشست
کوک با یک سری کارت بهشون نزدیک شد و پشت میز روبروی یونگی نشست حالا یونگی بالا و در دو طرف راست و چپش تهیونگ و جیمین و مقابلش جونگکوک قرار داشت.
جونگکوک یک دسته کارت مشکی رنگ و یک دسته کارت قرمز رنگ که کاملا مات بودند رو وسط میز قرار داد
تهیونگ: جیم لطفا پیش نمایش بازی رو شروع کن!
یونگی در حالی که به صورت های جدی اون سه نفر نگاه میکرد گفت: ببخشید ولی میشه،حداقل قوانین این بازی که سرنوشت غذا و جای خواب من رو مشخص میکنه توضیح بدین؟
YOU ARE READING
happy Life
Romanceامگا بودن همیشه یه نقطه ضعف نیست! جیمین امگایی بود که الگوی خیلی از آلفاها و بتاها بود؛ چه برسه به امگاها که براش جون میدادن افتخارات مین یونگی: دیدن هر روز صبح پارک جیمین، خوردن هر وعده غذایی با پارک جیمین، زندگی کردن با پارک جیمین، شنیدن صدای خنده...