Part: 16

486 128 46
                                    

درست ساعت 8 شب با تموم شدن لیست میهمانان دعوت شده تیم امنیت مقابل در ورودی ایستادند تا مانع از ورود افراد متفرقه شوند.

زن آلفایی حدود سی ساله با کت و دامن مشکی رنگ ، مقابل خبرنگاران و عکاسان حاضر در فرش قرمز ایستاد و شروع به صحبت کرد: دوستان عزیز ضمن سلام و خوش آمدگویی به شما عزیزان با اتمام ورود میهمانان شما دوستان عزیز میتونید در سالن پذیرایی ضلع غربی که برای شما تدارک دیده شده استراحت کنید و ضمنا پذیرایی خواهید شد؛ و با شروع سخنرانی جناب پارک جیمین خبرنگاران و عکاسانی که مجوز ورود دارند میتوانند وارد شوند و پس از صرف شام و خروج میهمانان از همین در میتوانید مجددا عکسبرداری داشته باشید در ضمن زمانبندی میهمانی در سایت جی تک به طور دقیق قابل دیدن هست.
مجددا از طرف کمپانی جی تک از حضور تک تک شما عزیزان سپاس گذاریم.

با رفتن زن آلفا چند پیش خدمت برای راهنمایی خبرنگاران به محل پذیرایی آمدند.

خبرنگاران و عکاسان فرش قرمز رو ترک کردند به جز هه سان که با دقت مشغول بازبینی عکس های گرفته شده بود.

میونگسو با چهره گرفته گفت: نونا بریم برای استراحت

اما هه سان غرق کارش بود و توجهی به میونگ سو نکرد

هه سان: خب ساعت 9 سخنرانی پارک جیمین شروع میشه و خوشبختانه ما میتونیم بریم داخل اونجا باید به دقت حواست به مهمونا باشه و دنبال یه داده پرت بگردی!

میونگ سو: دنبال چی بگردم؟

هه سان: داده پرت یعنی کسی یا چیزی که نباید اونجا باشه ولی هست

میونگ سو: نونا چرا مثل هکر ها صحبت میکنی؛ بگو دنبال کسی باش که از فرش قرمز نیومده باشه

هه سان: دقیقا ؛ بعد هم مراقب نگاه ها و رفتار پارک جیمین باش ریز به ریز کارهاش رو باید زیر نظر داشته باشیم

میونگ سو: حرفم رو اصلاح میکنم علاوه بر هکر بودن طوری رفتار میکنی انگار مامور CIA هستی نونا بنظرم فیلم های جنایی رو بگذار کنار و مارول ببین

هه سان با عصبانیت گفت: از کجا میدونی مارول نمیبینم؟!

چند قدم اونطرف تر پارک شین هه در حالیکه داشت به صحبت های رئیسش پشت تلفن گوش میکرد گفت: بله بله حتما انجام میدم و با پایان تماس نفس راحتی کشید و رو به همکارش آقای لی گفت: داره دیونم میکنه میگه برو خودت رو بچسبون به پارک جیمین یه مصاحبه دیگه ازش بگیر مگه رئیس پارک بیکاره مصاحبه کنه!

لی: خودت رو ناراحت نکن مصاحبه قبلی کی پخش میشه؟

شین هه: بعد از پایان مراسم

لی: بریم یه چیزی بخوریم بعدم هم بریم برای سخنرانی

شین هه: اوه آره بریم.




happy LifeWhere stories live. Discover now