پارت قبلی بین تعداد ووتها و سینهاش خیلی اختلافه.
لطفاً وقتی نویسنده شرط نمیذاره در حقش اجحاف نکنید.
_____از آخرین باری که اینکار رو کرده بودم مدت زیادی میگذشت.
چند وقت پیش بود؟ دقیق نمیدونستم و البته، دونستنش هم اهمیت چندانی برام نداشت.
جای باصفایی رو انتخاب نکرده بودم ولی وقتی میخواستم انجامش بدم، تنها جایی که ذهنم رسیده بود که بیام، اینجا بود.سیرک خالی از هر موجود زندهای، بنظرم بدجوری وهم انگیز میاومد.
بخاطر باریکهی نوری که از لا به لای در ورودی چادر سیرک به داخل تابانده میشد، میتونستم به راحتی حرکات ذرات غبار رو تو هوا دنبال کنم.
صدای کشیده شدن پاهاش به کف زمین سیرک، سکوت سنگینی که به فضا حاکم شده بود رو شکست._ جا قحط بود اومدی اینجا؟
باز شروع کرده بود به غر زدن. کار همیشگیش بود.
دستهی ورقهایی که تو دستم بود رو بالا میگیرم و به سمت برمیگردم. دست به کمر و طلبکار ایستاده تا جوابش رو بدم ولی متاسفانه یا خوشبختانه، اصلا تو مود بحث کردن با موجود کله شق رو به روم نبودم.
تنها سرم رو به کناری کج کردم و ابروهام رو به نشانهی اخطار بالا انداختم.هرکس دیگهای اگه بود، با دیدن چهرهام متوجه بی حوصلگیم میشد و دهنش رو میبست...هرکسی جز موهیولی که با پررویی تمام در جواب برام شکلک درآورد و زیرلب غر زد:« برای من از این رئیس بازیها در نیار»
پسرک رو مخ من. احمق دوست داشتنی!
قبل از اینکه فرصت کنم دستهی لول شدهی ورقهای سوالی که دستم بود رو تو سرش بکوبم، چادر کنار زده شد و جونگکوک و تهیونگ به عنوان اولین نفرات، وارد سیرک دستینی شدن.یه جای کار میلنگید!
از کی تاحالا سیب تا به این حد به رنگ مشکی علاقه پیدا کرده بود؟
با چشمهای ریز شده به جلو قدم برداشتم و بیشتر سرتا پاشون رو وارسی کردم. خب، انگار یه اشتباهی رخ داده بود.
سرم رو ناامیدانه تکون دادم و کاملا ناگهانی به سمت موهیولی که خودش هم انگار تعجب کرده بود، چرخیدم و ورقها رو تو صورتش کوبیدم._ رفتی فقط اعلام کردی تهیونگ و جونگکوک بیان؟ اعلام نکردی مال کدوم داستان منظورته، مگه نه؟
سرش رو بالا آورد، لبهاش نمیخندید اما از چشمهاش خنده و شیطنت میبارید. چه میشد کرد؟ اون نیمهی دیگر من بود.
باید با دیوونه بازیهاش کنار میومدم.
به سمت اون دو نفری که بلاتکلیف دم ورودی ایستاده بودم چرخیدم و تلاش کردم قلبشون رو با حقیقتی که باید به زبان میآوردمش، نرنجونم.
YOU ARE READING
Hey stupid, i love you!
Fanfiction+ دوستت دارم! _ بخاطر سیب ترشهام؟ + اونم هست...ولی حتی اگه اونها هم نباشن، بازم دوستت دارم. 🍏 کاپل: کوکوی 🍏 ژانر: امگاورس، رمنس، فلاف 🍏 وضعیت: تکمیل شده.