قوانین خونه

6.6K 1.3K 347
                                    

غیر از پارت جواب دادن به سوال‌های شما، پارت بعدی پارت آخره.
پارت آخر برای اینکه کامل جمع‌بندی بشه خیلی طولانی خواهد بود ولی برای این پارت با توجه به موضوعش تصمیم گرفتم زیاد طولانی نباشه.
______»»»»______

تنها یک هفته از تشخیص قطعی دکتر از بابت وجود یه موجود ناخواسته درون وجود امگای جوان گذشته بود و حالا، اوضاع خانواده‌ی کوچیک اون‌ها اصلا جالب نبود.
برای اولین بار قهر کرده بودن.
برای اولین بار از هم تا به این اندازه دلخور شده بودن و همین اولین‌ها، باعث شده بود که هردو مثل سربازی که حتی به عمرش برای کوچیکترین رزمی آموزش ندیده بود و بااینحال حالا وسط یه جنگ تمام و عیار قرار داره، دستپاچه و سردرگم بشن.
ترسیده بودن، نمی‌دونستن که چطور باید بااین قضیه کنار بیان و هردو برای هضم چنین شرایطی، به شدت جوان و خام بودن.
تهیونگ به حدی بد خلق و عصبانی بود که حتی اجازه نداد جونگکوک این خبر رو جایی پخش کنه.
زنگ زدن به هر موجود زنده‌ای و دادن این خبر بهش، ممنوع!
شب‌ها قبل خواب بهم می‌پریدن و هرکدوم در تلاش بودن تا دیگری رو قانع کنن...فایده‌ای نداشت.

تهیونگ شب‌های اول اشک می‌ریخت اما با گذشت زمان، میزان عصبانتیش به حدی بالا رفته بود که انگار فقط با فریادهای پی در پی‌ای که سر جفت آلفاش می‌زد، تخلیه می‌شد.
امگای خشمگین، تمام مدت سعی داشت به جفت کله‌شقش بفهونه این بچه‌ای که هیچ عشقی بهش نداره و کاملا ناخواسته وارد زندگیش شده، تا به چه اندازه‌ مانع رسیدن به آرزوها و اهدافشه.....و همچنین چقدر مایه‌ی عذاب!

و آلفای جونگکوک طبق معلوم تمام این مدت، با شنیدن این حقیقت که جفت امگاش، توله‌شون رو فقط یه موجود مزاحم و مایه‌ی عذاب می‌دونه، از کوره در می‌رفت و خودخواهانه بحث رو بدون هیچ نتیجه‌ای رها می‌کرد.

با وجود تمام این قهر‌ها و دعواها، هردوی اون‌ها باید به قوانین خونه پایبند می‌موندن.
قوانینی که قبل از خروجشون از کشور، کیم سوکجین بهشون گوشزد کرده بود.

هرشب باید هردو طبق قانون اول سر میز شام حاضر می‌شدن و باهم غذا می‌خوردن و میز رو جمع می‌کردن.
مهم نبود که چقدر باهم مشکل داشتن یا از هم دلخور بودن. قانون اول: هرگز حق ندارین بخاطر یه قهر مسخره میز شام رو ترک کنین و تنهایی شام بخورید!

هرشب باید کنار هم می‌خوابیدن.
قانون دوم: اتاق جدا بخوابم و من امشب روی کاناپه می‌خوابم و این‌ها، نداریم!
تن لشتون رو جمع می‌کنین و هردو چِفت هم، کپه رو می‌ذارین!

جین سر بیان قانون دوم کمی از بابت شلوغی فرودگاه عصبانی بود..

باید باهم حرف می‌زدن، اگه مشکلی پیش میومد، باید بهم اطلاع می‌دادن.
قانون سوم: پنهان کردن نداریم. حرف نزدن هم نداریم. اگه حرف نزنین مشکل حل نمی‌شه که هیچ، شکاف بینتون خود به خود حتی عمیق‌تر هم می‌شه.

Hey stupid, i love you!Where stories live. Discover now