Wang Yibo 25th Bday

249 61 66
                                    

The Nobleman And The Rabbit

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

The Nobleman And The Rabbit

به آسمون نگاهی انداخت. هوا بارونی بود و این یعنی فعلا نمی‌تونست برای پیدا کردن غذا بیرون بره. ناامید یک گوشه نشست و مشغول بازی با گوش‌هاش شد. گوش‌هاش کمی بزرگ بودند و همین باعث میشد نتونه مثل بقیه خرگوش‌ها راحت بپره.

قرار بود وارد کاخی بشه که همه می‌گفتن داخلش یک هیولا زندگی میکنه؛ ولی مگه اهمیتی داشت؟ اون تا وقتی که در شکل یک خرگوش بود، ترجیح می‌داد خورده بشه؛ اما برای از بین بردن خودش هم کاری انجام نمی‌داد؛ چون می‌ترسید.

حتی فکر اینکه دندون‌های بی‌رحم وارد پوست و گوشت نرمش بشن، باعث میشد تمام بدنش بلرزه و گوش‌هاشو جلوی چشم‌هاش بیاره تا شاید از این طریق بتونه کمی احساس ترس رو از بین ببره.

اون به خاطر کار زشتی که انجام داده بود، توسط فرشته پاکی‌ها طلسم شده بود و حالا نمی‌دونست چطور باید این طلسم رو از بین ببره؟ هر روزی که می‌گذشت ناامیدتر میشد و شاید سرنوشتش این بود تا ابد یک خرگوش باقی بمونه؛ خرگوشی که حتی نمی‌تونست درست و حسابی بدوه یا گوش‌هاشو جمع کنه.

یک بار دیگه نگاهش رو به آسمون داد. حتی بارون شدت بیشتری گرفته بود. زیر درخت بامبو نشسته بود و منتظر بند اومدن بارون بود. امروز هر طور شده باید به اون کاخ می‌رفت؛ کاخی که مزرعه هویجش اون رو وسوسه کرده بود.

***********

داخل آینه به خودش نگاه کرد. به معنای واقعی از اون زیبایی دیگه چیزی باقی نمونده بود. پسر مغروری که هر روز دخترهای مختلفی رو کنار خودش داشت، حالا تمام فعالیت‌هاش محدود به یک کاخ بود. هیچ آدمی نزدیکش نمیشد و اجازه نمیداد فرد دیگه‌ای هم به حریمش پا بگذاره.

پسر دل‌های زیادی رو شکونده بود و به دلیل ثروتی که داشت، افراد زیادی رو تحقیر کرده بود؛ برای همین باید تنبیه میشد... تا وقتی که نمی‌تونست دل کسی رو به دست بیاره، هیچوقت طلسمش شکسته نمیشد.

از همه چیز دردناک‌تر این بود که فقط تا روز تولدش مهلت داشت و این یعنی زمان زیادی براش باقی نمونده بود. تا زمانی که زیبا بود، تمامی افراد به خاطر ثروتش کنارش بودند و حالا وقتی ثروت داشت اما زیبایی نه، هیچ فردی کنارش نبود. حالا می‌دونست تا ابد رد سوختگی بر روی صورتش بر جای خواهد موند.

Sunflower's CollectionsDonde viven las historias. Descúbrelo ahora