Part 14

71 16 0
                                    

Warning ⚠️ : Smut

لیام در رو باز کرد و زین رو کشید داخل ، کمرش رو به در چسبوند و بدنش رو به بدن زین فشار داد .

زین آب دهنش رو قورت داد و با هول و ناراحتی به لیام نگاه کرد . بازم حس وسیله بودن بهش دست داده بود ولی حرفی نزد .

لیام به چشمای مضطرب زین نگاه کرد ‌. یه دستش رو  کمرش حلقه کرد و با دست دیگش چونش رو گرفت  ؛ لب هاش رو نزدیک لب های زین نگه داشت و آروم زمزمه کرد

لی : نترس ‌، آروم باش

گفت و لباش رو روی لبای زین کوبید و زین هم برای اینکه عصبی نشه باهاش همکاری کرد .

لیام لب پایین زین رو گاز گرفت و اون پسر تو دهنش ناله کرد و لیام از این فرصت استفاده کرد و زبونش رو وارد دهنش کرد .

زین حس خوبی بهش دست داد ولی وقتی یادش اومد چرا اینجاست همه اون حسای خوب از بین رفتن .

لیام دستشو پشت کمر زین گذاشت و بلندش کرد ‌؛ همونطور که زینو میبوسید سمت میز رفت و با یه دستش وسایل رو پایین ریخت ؛ زینو روی میز خوابوند و خیلی سریع لباسای خودش رو درآورد .

سمت زین رفت و لباس اون رو هم از تنش در آورد و با شهوت به بدن زیبای اون پسر نگاه کرد .

قفسه سینه زین به شدت بالا و پایین میشد و مضطرب به لیام نگاه می‌کرد .

لیام روش خیمه زد و از خط فک تا لاله گوشش  رو خیس بوسید .

سمت گردنش رفت و قسمت نبض رو محکم مکید

زی : اههه ... اوممم

و شت صدای ناله زین به تنهایی میتونه لیام رو به اوج برسونه

زبونش رو روی قفسه سینش کشید و نیپلش رو وارد دهنش کرد و دستش دیگش اون طرف رو کاور کرد ‌که زین آه نسبتا بلندی کشید .

لیام باسن زین رو تو دستاش فشار داد

زی : ایییی ‌‌‌...

لی : میدونی چیه ؟ وقتی با تو ام همه مشکلاتم یادم میره

و بین پاهاش رفت

زین فقط سکوت کرد و این سکوت باعث ناراحتی لیام شد .

لیام انگشتاش رو روی لبای زین گذاشت

لی : خیسشون کن

زین آروم دهنش رو باز کرد و شروع کرد به ساک زدن انگشتاش

بعد از چند لحظه لیام دستش رو سمت رینگ زین برد و یکدفعه دوتا از انگشتاش رو واردش کرد و زین جیغ بلندی زد .

لیام انگشتاش رو حرکت می‌داد و زین از درد ناله میکرد

زی : اههه شتتت

لیام انگشتاش رو خارج کرد و دیکش رو روی رینگ زین تنظیم کرد . آروم آروم واردش شد ...

زی : اوه فاک

Beautiful accountantWhere stories live. Discover now