زی : هریییی چطوری پسر ؟
زین با لحن سرزنده ای گفت و هری لبخند زد
هز : عالیم زی تو چطوری
چهره زین یهو ناراحت شد و سرشو پایین انداخت. هری ک انتظار این تغییر مود یهویی زین رو نداشت نگران شد و گفت
هز : هی برو چیشده ؟ ب من بگو
لو : زین از اون شرکت فاکی اخراج شده
لویی با لحن حرصی گفت و آخرش جملش دستاشو مشت کرد .
هز : هولی فاک چرا ؟؟؟؟
زی : چ..چون اون لعنتی ازم میخواست ب..باهاش رابطه دا...داشته ب..باشم .
زین با لکنت زمزمه کرد و همین باعث بلند شدن داد هری شد
هز : چیییی ؟؟؟؟ اون استفان مادرفاکر چه گوهی خورد ؟؟؟؟
لو ؟ فقط دلم میخواد گیرش بیارم تا از دیک دارش بزنم .
هری و لویی با خشم داد زدن . زین سرشو بالا اورد و گفت ...
زی : گایز الان مهم از دیک دار زدن استفان نیست . من باید هر چه سریع تر تو یه شرکت دست بکار شم وگرنه و...وگرنه ....
ادامه حرفش رو نگفت و چشماش پر شد و دوباره سرشو پایین انداخت
هری و لویی سمتش رفتن و دوتایی بغلش کردن .
هز : این نگرانی نداره داداش خوشگلم خوشبختانه یکی از دوستای من تو یه شرکت بزرگ کار میکنه. میتونم باهاش حرف بزنم تا استخدامت کنه
هری با لبخند گفت و باعث شد زین با بهت سرشو بالا بیاره و چشمای درشتش ب هری زل بزنه .
هری تکخنده ای کرد و ادامه حرفش رو گفتهز : شرکت پین رو میشناسی ؟
زویی : چیییییی ؟؟؟؟؟
لو : هری فاکینگ استایلز تو با رئیس شرکت فاکی پین دوستی ؟؟؟؟؟
هز : خب البته . من و لیام چند سالی هست ک دوستیم .
زی : خدای من اگ شما دوتا احمق رو نداشتم میخواستم چیکار کنم ؟؟؟
زین با بغض و لبخند گفت و لری دوباره بغلش کردن .هز : خب من بهش زنگ میزنم تا برای فردا هماهنگ کنیم :)
زی : ممنون هری :>
لو : خیله خب بسه مالیک کونتو جمع کن یه چیز درست کن بخوریم مردم از گشنگی.
زین چش غره ای ب لویی رفت و سمت آشپزخونه رفت تا چیزی درست کنه .
هری بعد از تماس با پین برگشت و بلند گفت
هز : مالیک کله خر فردا ساعت دو بعدازظهر کونتو جمع میکنی میری شرکت پین
و آخرش جملش دستاشو بهم کوبید .
زی : لحن حرف زدن لویی ب تو هم سرایت کرده استایلز ؟
گفت و چشماشو چرخوند
زی : خیله خب بازم ممنون هری . حالا هم لشتونو جمع کنین بیاین غذا کوفت کنین
KAMU SEDANG MEMBACA
Beautiful accountant
Fiksi Penggemar_ اسمت چیه؟ + زین مالیک هستم . _ خب تو از شرکت قبلی اخراج شدی نمیتونم استخدامت کنم . +خواش میکنم آقا من ب این شغل نیاز دارم ...