𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟎𝟒🍷

537 90 16
                                    

هوف...بعد از یه هفته سلااام.
گایز ببخشید که نبودم. سرم واااقعا شلوغ بود و تمام برنامه ریزی هام بهم ریخت. از امروز به بعد پارت گذاری مثل قبل یا شایدم در روز ۲ تا پارت یا بیشتر اپ کنم. فقط میخوام زود تر تمومش کنم.

-.-.-.-.-.-.-.--.-.-.-.-.-.-..-.--.-.
لیوان به دست وارد اتاق شد و نگاهش به پسرکِ خوابیده افتاد.

جونگ کوکی همانطور که روی زمین نشسته بود، سرش را روی تخت گذاشته بود و با دستانش، تکیه گاهی برای سرش ایجاد کرده بود.

چشم بسته بود و در دنیای سیاه ذهنش غرق شده بود.

خفته بود...بی آنکه خودش خبر داشته باشد.

رایلی لبخندی زد و به سمت پسرک حرکت کرد. لیوانِ حاویِ شیرموز را روی میزِ کنار تخت گذاشت و رو به روی پسر زانو زد.

به صورت پسرک چشم دوخت و ردِ اشک های خشک شده را به راحتی شناخت.

خبر نداشت که دقایقی قبل بقدری خسته بود که دلِ اشکهایش هم به حالش سوختند و اجازه خوابیدن دادند.

شاید "خواب" زندگی واقعی جونگکوک بود.

شاید خوشحالی پسرک فقط درون رویا های شیرینش بود...اما چرا رویا های شیرینش هم به وسیله ی تهیونگ بود.

چرا لحظه لحظه ی رویا های شیرینش همراهِ تهیونگ بود.

چرا تهیونگ رویا های شیرین را ساخت؟ وقتی قرار بَر خراب شدن بود.

حقیقتی بود که پسرک بهتر از هر کسی میدانست...حقیقتی بود که در این دوره از زندگی اش، تلخ بود. اما همچنان خوشمزه...

حقیقت این بود؛
تنها مردِ پسرک ، تهیونگ بود...تنها خانواده اش، او بود...

در آینده ای نزدیک هوسوک هم ازدواج میکرد و میرفت...
در آینده ای نزدیک جیمین به همراه یونگی به سراسر جهان سفر میکرد و میرفت...
در آینده ای نزدیک جین دوره جدیدی از زندگی اش را به همراهِ نامجون شروع میکرد و میرفت...

اما تهیونگ رفتنی نبود...تهیونگ ماندنی بود...برای همیشه ماندنی بود.

حتی اگه پسرک دورِ دنیا را بزند و بعد از عمری برگردد، باز هم آغوش تهیونگ به رویش باز است.

چه کسی تهیونگ...و چه کسی جونگکوک میشد؟

چه کسی جای خالی شان را برای یکدیگر پُر میکرد؟

جونگکوک خوب میدانست که جای خالی عشقِ تهیونگ پر شدنی نیست.

خوب میدانست که بدون او، بخشی از وجودش گُم خواهد شد.

تهیونگ بدون تعارف، غریبه نبود.

بدون تعارف مالک بخشی از قلب کوک بود.

بدون تعارف سازندهِ لحظات خوب و بدِ کوک بود.

تهیونگ هم عشق بود هم نفرت...

I'm in pain 2Where stories live. Discover now