سونگمین بود؛ چرا اینجوری میکرد؟ نگاهش کاملا عادی بود انگار که کار خاصی نکرده. با نگاه کردن به جیسونگ و کارینا متوجه شدم فقط من نیستم که فکر میکنه این کارش عجیبِ. چون اون دوتاهم مات و مبهوت رفتار سونگمین بودن که جیسونگ به حرف اومد.
- هی سونگمین چیکار میکنی؟
- مگ چیکار کردم؟
- هی پسر، اگه این رفتار رو با بقیه داشتی این رو نمیگفتم ولی جونگین از لمس شدن از طرف دوست متنفره!
-اوپا اگه ناراحتی بهش بگو.
نگاهم رو سمت هیونجین انداختم. عصبانی بود؟!
ی نیشخند کوتاه و پلید زدم، رو به جمع خودمون اروم گفتم:
- چیزی نشده انقدر حساس نباشین.
سرم روی به قفسه سینه سونگمین تکیه دادم. اون هم دستاش رو از رو شونه هام اویزون کرد و روی شکمم دستاش رو بهم قفل کرد و شروع کرد به حرف زدن روزمره..
نگاهم همچنان به هیونجین بود بی حس بهم نگاه میکرد ولی میتونستم متورم شدن رگ گردنش رو کاملا ببینم.
با دیدن بوسه ای نسبتا خشن بین هیونجین و یجی که بیشتر به لب خوری شبیه بود دندونام رو روی هم سابیدم.
با اومدن دست سونگمین روی موهام نگاهم رو از اون دوتا گرفتم و از پایین چشمام رو بالا دادم و به نیمرخ سونگمین که مشغول حرف زدن بود نگاه انداختم.
از کارش سردرنمیاوردم...مسلما اصلا بهم به چشم کراش یا حتی رل نگاه نمیکرد پس چرا اینطوری رفتار میکرد؟
با سوت زدن اقای کیم همه از روی زمین بلند شدیم و جلوی اقای کیم جمع شدیم.
- خوب بچه ها به قید قرعه باید مسابقه بدین، بخاطر تایم کمی که هست کلا دو راند بازی انجام میشه اونم توی نیم ساعت. قرعه کشی که انجام بشه به دوتا گروه دوازده تایی تقسیم میشن و هرکدومتون طبق چیزی که بلدین سر پستاتون قرار میگیرن.
همه بچه ها به صورت پراکنده تایید و رضایت خودشون رو اعلام کردن.
بعد قرعه کشی لینو و یجی طرف ما بودن و کارینا سمت اونا.
ی جورایی فضای عجیبی شده بود ولی مجبور بودیم این تست رو هرچه سریع تر تموم کنیم.
یجی سمت من اومد و همونجور که توپ بسکتبال دستش بود اروم لب زد:
- اگه نمیخوای بیشتر از این تو این مدرسه داغونت کنم سریع تر دمت رو بزار رو دوشت و از اینجا گمشو... من میدونم هیونجین رو دوست داری، ادای متفاوت بودن رو درنیار اشغال!
شکه شده بودم... اون چجوری فهمیده بود؟
اگرم کسی باید میفهمید اون هیونجین بود چون خیلی ضایع دربرابرش رفتار میکردم...
- من خیلی وقته ازش دست کشیدم!
- ثابت کن!
حرف اخرش در کنار لفظ تهدید اورش، خیلی با تحقیر بود. اون یجی بود اگه رفتار دیگه ای ازش سر میزد عجیب میشد!
توپ بسکتبال رو سمتم انداخت دودستی توپ رو گرفتم. باید چیکار میکردم؟
اگه کاری که اون میخواست رو انجام نمیدادم مسلما حالم رو میگرفت.
نیشخندی زدم و گفتم:
- شاید هم ازش دست نکشیده باشم؟
- چیی؟
یکم بهش نزدیکتر شدم و اروم دم گوشش باز حرفم رو تکرار کردم...
محکم به عقب هلم داد، ولی فقط ی قدم به عقب پرت شدم ولی بلند خنده هیستریکی رو براش به نمایش گذاشتم.
دوباره با عصبانیت اما با تمسخر بهش زل زدم و گفتم:
- انقدر برات تهدید حساب میشم؟ اوه راستی یادم رفت این رو بهت بگم... اون ددی منِ!
با سوت اقای کیم توپ رو به زمین کوبیدم و بدون در نظر گرفتن قیافه مات و عصبی یجی ازش گذشتم.𝗃𝗂𝗌𝗎𝗇𝗀 𝗉.𝗈.𝗏
جونگین توپ رو بهم پاس داد و من رو تو منگنه قرار داد.
برخلاف ورزش های دیگه توی بسکتبال خیلی کارش درسته برخلاف من که فقط از بسکتبال توپ و تورش رو میدونم. چه کوفتیه که باید این وامونده رو تو سوراخ تنگ تور جا میدادم.
بدون اینکه توپ رو به زمین بکوبم حرکت کردم که باعث شد اقای کیم سوت بزنه.
- جیسونگ درست بازی کن مگه دفعه اولته؟
- بله اقا
- ها؟
- دفعه اولمه اقای کیم.
نصف بچه های تیم ما زدن زیر خنده. لینو اومد کنارم و دستش رو دور کتفم انداخت و اروم زمزمه کرد:
- لازم نیست کاری کنی فقط پاسش بده به من کیوت.
پشت گردنم رو اروم با انگشتاش مالید و ازم جدا شد. این شاشو هم فقط دنبال ی موقعیتِ که هی بهم نزدیک بشه و دستمالیم کنه.
فاکی تو دلم نثارش کردم و توپ رو به سمتش پاس دادم.
لینو و جونگین تو این بازی یار خوبی برای هم بودن. از اینکه این همه راحت باهم هماهنگ شده بودن کفری بودم.
وسطای بازی داد زدم:
- یا لی مینهووو چرا فقط به جونگین پاس میدی پس من چی؟
نگاه لینو وسط بازی به من افتاد، با اون دندونای خرگوشیش ی لبخند کوتاه بهم زد و توپ رو به سمتم پاس داد. تازه متوجه کاری که کردم شده بودم. من چرا این حرف رو زدم؟
نکنه حسودیم شده؟ نه اصلا... چرا باید حسودی کنم اصلا و ابدا...
همزمان که این فکرا رو میکردم سمت تور رفتم و توپ رو توی تور انداختم.
- یااااااا پشماتون فر خوردددد؟ کینگ منم ارهههه.
نگاهم سمت بچه های تیمم رفت. چرا همشون پوکرن؟
- خیلی کودنی، تور اونور نه تور خودی!
تازه متوجه شده توپ رو وارد تور خودمون کردم. فاک چقدر ضایع رفتار کردم. گوشام از خجالت قرمز شد. لینو سمتم اومد و پشت گردنم با دست راستش گرفت. پیشونیش رو به پیشونیم چسبوند. با نوک انگشتاش لاله گوشم رو میمالید.
- چیزی نیست بیبی، فقط بازیِ لازم نیست بخاطرش خجالت بکشی.
قلبم چرا داشت مثل دیوونه ها میزد.. نکنه این عشقِ؟𝗃𝖾𝗈𝗇𝗀𝗂𝗇 𝗉.𝗈.𝗏
سوت اقای کیم اتمام این تست رو اعلام کرد. بعد تموم شدن بازی همه خسته و کوفته یک جا نشستن و کارینا و جیسونگ و سونگمین هم گوشه ترین قسمت زمین بازی رو انتخاب کردن بودن و نشسته بودن.
لینو هم کنار جیسونگ بود انگار باهم کنار اومده بودن!
بعضی ها از شدت خستگی نفس نفس میزدن. منم مستثنا نبودم، تو زمانای عادی نفس کم می اوردم وای به حال الان... البته وسطای تست سه سری از اسپری استفاده کردم و همین تونسته بود من رو سرپا نگه داره.
خواستم اسپری رو از تو جیبم دربیارم که قسمت برجسته اش به لبه جیبم گیر کرد و وقتی خواستم با حرص از جیبم بیرون بکشمش از دستم پرت شد و یکم اونور تر روی زمین بازی سر خورد و افتاد.
سمته اسپری ام قدم برداشتم خم شدم تا از زمین بگیرمش که یکی زودتر اون رو از زمین قاپید.
سرم رو بلند کردم و با دیدن یجی لبخند کجی تحویلش دادم و اروم و با صدای خس خس همیشگیم گفتم:
- پسش بده!
- این رو میخوای؟
اون داشت باهام بازی میکرد، ولی نمیدونه من تا نبرم از این بازی که راه انداخته بیرون نمیرم!________________________
این هم از پارت جدید
یعنی همه فکر کنم فهمیدن جونگین عاشق هیونجینِ اِلا خود هیونجین🤦🏻♀️
امیدوارم این پارت رو دوس داشته باشین
ووت یادتون نره...
YOU ARE READING
𝖶𝗋𝗈𝗇𝗀 𝖢𝗁𝗈𝗂𝖼𝖾 | 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗂𝗇
Fanfictionاین فیک بازگردانی میباشد ❗❗ 𝖼𝗈𝗆𝗉𝗅𝖾𝗍𝖾 𝗌𝖾𝖺𝗌𝗈𝗇 1 𝗌𝖾𝖺𝗌𝗈𝗇 2 : @ylutic 𝗆𝖺𝗂𝗇 𝖺𝗎𝗍𝗁𝗈𝗋 : @zizi3700 خیلی برام سخته که باهات تو یک کلاسم، درسته که ته کلاس میشینی ولی دونستن اینکه تو هم توی دنیای من زندگی میکنی دلم رو به لرزه درمیار...