46 : 𝗍𝗁𝖾 𝗆𝖾𝗌𝗌 .

344 31 26
                                    

رو لبه ی تراس وایساده بود و تلو تلو میخورد، هر ان ممکن بود پایین بیفته.
اروم وارد تراس شدم و سمتش حرکت کردم
- جونگین؟
جوابی بهم نداد و به کارش ادامه داد.
- جونگین، بیا پایین..
- ه.. هنوز.. مو.. نده..
بخاطر سرمای هوا با لرز حرف میزد و میتونستم صدای برخورد دندوناش رو بهم بشنوم.
- مشکلی نیست بیا پایین..
دستش رو گرفتم و اوردمش پایین، دستاش سرد بود و یک بند داشت میلرزید اما مثل همیشه حالت چهره لش خنثی بود.
- چرا به حرفش گوش کردی؟؟
- نمی.. نمیخوا...
حرفش نصفه موند و نفس نفس میزد..
چرا این کار رو کرده بودم؟ اصلا نمیدونستم باید چه غلطی کنم تا حالش بهتر بشه..
هرچقدر زمان میگذشت نسبت بهش اشفتگی بیشتری پیدا میکردم و خودم رو گم میکردم.
اون رو داخل اتاق بردم و روی تخت نشوندم.
ی سیلی محکم به گوشش زدم تا هوشیاریش حفظ بشه.
- جونگین عزیزم به من نگاه کن..
اصلا نه نگاهم میکرد نه حرفی به زبون میاورد. چشماش داشت روی هم میرفت که ی سیلی دیگه به گونش زدم که باعث شد چشماش کمی باز بشه.
- جونگین بیدار بمون، باشه؟؟
سمت کشو رفتم و ی اسپری رو از داخلش بیرون کشیدم و چند بار تکون دادم، دوباره برگشتم به سمتش و اسپری رو جلوش گرفتم.
- دهنت رو باز کن..
دندوناش رو بهم قفل کرد و با بیحالی سری تکون داد. حق داشت ازم گله داشته باشه، حق داشت ازم بدش بیاد اما الان فقط باید حالش رو خوب میکردم.
دو طرف گونه اش رو گرفتم و بزور دهنش رو باز کردم.
- لطفا نفس بکش..
اسپری رو تو دهنش خالی کردم.
بالای ده بار شد ولی هیچ تغییری تو حالش نمیدیدم.
- چرا حالت خوب نمیشه لعنتی؟؟؟
اسپری رو ی گوشه انداختم و لباسای خیسش رو یکی یکی از تنش دراوردم و پتو رو دورش پیچیدم.
- جونگین من رو ببین..
چشمای خسته ای رو بهم دوخت..
- عاشقتم..
- ول...م کن..
چیزی نگفته اما دلم میخواست اون اشتیاق همیشگی رو که وقتی بهش میگفتم عاشقشم رو توی چشماش ببینم اما الان چیزی جز سیاهی نبود..
دوباره اسپری رو روی دهنش نگه داشتم و اسپری زدم.
تازه حالش یکم بهتر شده بود.
تقریبا اسپری ها دیگه تموم شده بود اون هم توی کمتر از یک هفته..
دکتر گفته بود ی اسپری حداقل یک ماه دوام داره، پس چرا؟؟.. نه چیزیش نیست مطمعنم چیزیش نیست..
یک دست لباس از داخل کمد بیرون اوردم و سمتش رفتم.

+18 𝗌𝗍𝗋

رو زمین جلوش زانو زدم و شورت خیسش رو از تنش بیرون کشیدم و اروم بوسه ای رو پایین زانوش زدم و ازش فاصله گرفتم. خواستم شورت تمیز رو پاش کنم که دستاش رو وسط پاهاش گذاشت و سرش رو پایین انداخت.
- چیشده جونگین؟ جاییت درد میکنه؟؟
سرش رو چند بار به نشونه منفی تکون داد. شونه ای بابا انداختم و خواستم شورت رو پاش کنم که با ی دستش دور مچم رو گرفت. ابروهام بالا پرید و نگاش کردم.
- چیشده جونگین؟
- خودم میپوشم..
با شک نگاهش کردم و تو هوا با اون دستم مچ دستی رو که بین پاهاش قرار داده بود گذاشتم و دستش رو عقب کشیدم.. اون تو این شرایط شق کرده بود؟ نمیدونستم باید بخندم یا نگرانش باشم..
دستم رو دور دیکش قفل کردم و اروم اروم براش هندجاب رفتم.
- اه.. اههه
با ناله کردنش از خود بیخود شدم و روش کامل خیمه زدم و همزمان دیکش رو میمالیدم و گردنش رو مارک میکردم.
با دست چپم یکم پاش رو بالا دادم تا سوراخ صورتیش تو دیدم بیاد.
با نیشخندی یه این صحنه هورنی نگاه کردم و لب زدم:
- اگه میدونستی چه بهشتی روبرومه اونوقت عاشق خودت میشدی!
دستم رو از دیکش کنار زدم و انگشت وسطم رو خشک وارد سوراخش کردم.
- اههههه
- هیش
به ده دقیقه نرسید کل سه تا انگشتام رو تو سوراخش جا داده بودم و محکم توش تلمبه میزدم.
با شنیدن صدای در انگشتام رو بیرون کشیدم و سمت منبع صدا برگشتم با دیدن ونوو توی چارچوب در اخمام پررنگ تر شد. با دستم جلوی سوراخش رو پوشوندم و اروم و زیر به مالیدن سوراخ ملتهبش ادامه دادم.
- گمشو بیرون
- اوه چه خشن، داشتم از پورن زنده روبه روم لذت میبردم پسر
- نمیخوای گورت رو گم کنی؟؟
- اوکی تسلیم، تبریک میگم ی توله ی واقعی گیرت اومده هوانگ.
از درد فاصله گرفت و خارج شد.
بعد از رفتنش دوباره سریع انگشتام رو داخل سوراخش فرو بردم و با دستم سریع براش هندجاب رفتم.
- اهه اهههه
- هیش الان تموم میشه..
و بلاخره توی دستم خالی شد.
+18 𝖾𝗇𝖽
دستمال رو از کنار تخت برداشتم و دستام رو تمیز کردم و بعد از اون شکمش رو تمیز کردم. بی صدا شده بود و معلوم بود خوابش برده..
به صورت کیوتش خیره شدم و اروم و با حوصله لب شیرینش رو مکیدم. در اخر گاز کوتاهی از لبش گرفتم و عقب کشیدم.
با حوله تمام بدنش رو خشک کردم وسمت لباس هاش رفتم و یکی یکی همه رو تنش پوشیدم..

روش پتو انداختم و ازش فاصله گرفتم.
حالا وقت این بود که اون کثافت رو سرجاش بشونم...
به چه حقی اومده بود این بالا..
اروم از اتاق اومدم بیرون دوتا یکی پله های رو اومدم پایین اما فقط با وینتر مواجه شدم که تنهاست..
ابروهام رو بالا انداختم و بهش خیره شدم..
- تو چرا تنها موندی؟؟
- ام راستش مستر مونو گفتن اینجا بمونم. اون من رو به شما سپرده درسته؟
یعنی چی که این جنده رو به من سپرده؟
شمارش رو گرفتم که ریجکت کرد..
- فاک یو ونوو
دوباره شمارش رو گرفتم که برداشت:
- هوم؟
اشغال بی همه چیز چرا پارتنرت رو انداختی توی خونه من؟
- دوباره قانون یادت رفته هوانگ؟
- چی؟
- وسط تعویض پارتنر ی طرف میتونه پارتنرش رو به طرف مقابل بده یا میتونه بگیره منم خیلی بهت لطف کردم و که جونگین رو نبردم.. بدن سفیدش..
- خفه شو حق نداری راجبش حرف بزنی احمق، گور خودت رو کندی ونوو!!
تلفن رو با عصبانیت قطع کردم و رو به دختره برگشتم.
- اسمت چی بود؟
- وینتر
- اها حالا هرچی، ی اتاق بهت میدم تا زمانی که تکلیفت رو مشخص کنم تو اون اتاق میمونی، من رو ددی یا مستر یا هرکوفتی که فکر میکنی درنظر نگیر...
- چرا؟ از من بدتون میاد؟
- نه، من پارتنر خودم رو دادم. حله؟
میتونستم نگاه تیز و ازاردهنده اش وقتی داشتم درباره جونگین حرف میزدم رو ببینم اما اهمیت ندادم و با نشون دادن ی اتاق تو طبقه پایین همونجا ولش کردم  و سمت طبقه بالا پا تند کردم.
باید یکم اتاقش رو مرتب کنم.
وارد اتاق جونگین شدم با صحنه ای که دیدم به سمتش پا تند کردم..
اون داشت بالا میاورد.. روی تخت نیم خیز نشسته بود و بیرون از تخت روی زمین داشت بالا میاورد.
جونگین داشت جلوی چشمام نابود میشد و مقصرش من احمق بودم..

__________________________
این هم از پارت جدید
امیدوارم دوسش داشته باشین
غلط های املاییم رو نادیده بگیرین
ووت یادتون نره خوشگلا.

𝖶𝗋𝗈𝗇𝗀 𝖢𝗁𝗈𝗂𝖼𝖾 | 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗂𝗇Donde viven las historias. Descúbrelo ahora