45 : 𝖻𝗋𝖾𝖺𝗄𝗂𝗇𝗀 𝗌𝗈𝗎𝗇𝖽 .

299 34 4
                                    

صدای شکستن دوباره چیزی به کوشم میرسید و مطعمن بودم اون یک شی شکستنی نبود، بلکه قلبم بود..
یکی از شکستن، دوبار شکستن، سه بار... و حالا هم اینجا داشتم به تیکه های شکسته قلبم نگاه میکردم.
- پس پارتنرین. یعنی رابطه دیگه ای ندارین؟؟
- شوخیت گرفته ونوو؟
- چرا؟
- خودت میدونی که من رابطه هام رو از هم جدا میکنم..
ونوو سری تکون داد و سمت ی بسته کوچیک که با خودش اورده بود و وقتی روی مبل نشست اون رو روی صندلی جلوش قرار داد برگشت، بسته رو از روی میز برداشت و سمت هیونجین پرت کرد.
هیونجین بسته رو گرفت و با تعجب به ونوو نگاه کرد.
- این دیگه چیه؟
- بازش کن میفهمی!
با بی حوصلگی بسته رو باز کرد، اخمش بهم گره خورد و روش رو سمت ونوو کرد.
- این چه مزخرفیه؟
- قانون قانونِ هوانگ..
ورنون با تعجب به اون دوتا نگاه میکرد:
- چیه این؟
- یادته توی قانون نامه ی که داریم ی قسمتی هست که اگه دلمون بخواد میتونیم از پارتنر یکی دیگه استفاده کنیم؟
ورنون در جواب ونوو سری تکون داد و حرفش رو تایید کرد که این قانون رو یادشه..
- خوب من میخوام از پارتنر هیونجین استفاده کنم.. ولی شاید این ادم براش بیشتر از پارتنر باشه؟؟
با لبخند خاصی به هیونجین نگاه کرد و پا رو پا انداخت.
هیونجین از عصبانیت دندوناش رو بهم سابیده و بهم نگاه کرد.
- جونگین
-ب.. بله
- یانگ جونگین وقتی اسمت رو صدا میکنم با بله ددی جواب میدی فهمیدی!!
- بله ددی..
- خوبه، پاشو وایستا..
- بله؟
با دادی که زد کمی تو جام تکون خوردم:
- نشنیدی؟؟؟؟ گفتم کونت رو بلند کن و پاشو واستا.. زود!!!
از جام پاشدم و روبه روی اون دو نفر وایسادم. پارتنراشون با ترس و کنجکاوی به هیونجین خیره بود.
- تا نیم ساعت ونوو هرچی بهت گفت انجام میدی و پارتنر ونوو هم میاد پیش من.
اسمش چیه؟
هیونجین از ونوو پرسید.
ونوو با لبخند پیروزی جواب داد:
- مین جونگ اما میتونی وینتر صداش کنی!
بازوم رو گرفت و من رو سمت ونوو پرت کرد. ونوو من رو با دوتا دستاش گرفت تا نیوفتم. بغضم داشت میترکید.
دیگه مطمعن بودم که اون حرفای عاشقانه و اینکه عاشق منه همش ی دروغ بوده.. اون ی دروغگوئه!
ونوو با اشاره به وینتر فهموند که از روی زمین بلند شه و سمت هیونجین بره.
از روی زمین پاشد و به سمتش حرکت کرد. بهش نگاه کرد با اون لباس تنش واقعا ی موجود خواستنی بود.. واقعا چطور به خودم امیدواری دادم که هیونجین میتونه از دختر ها دست بکشه و سمت همجنس خودش بیاد؟؟؟
به ارومی کنار پای ونوو نشستم که درکمال ناباوری دیدم هیونجین دست وینتر رو کشید و اون رو روی پای خودش نشوند..
دیگه واقعا هیچ چیزی رو حس نمیکردم..
داشتم بهش نگاه میکردم اما اون حتی ذره ای بهم نه نگاه میکرد و نه توجه نشون میداد.
اصلا اشکایی که هر لحظه ممکن بود تز چشما بریزه رو نمیدید.. اصلا قلب شکسته من رو نمیدید.. از اول هم من رو نمیدید اون فقط دلش به حال من سوخته بود..
تو حال خودم به که ونوو سمتم خم شد و اروم لب زد..
- پاشو برو با لباس دوش اب سرد بگیر و بعدش بالای تراس روی لبه اش وایسا..
- چ.. چی؟
- یا اینکه میخوای برام ساک بزنی؟؟
به موقعیتم نگاه کردم.. تو این سرما کسی بیرون از حیاط نمیرفت چه برسه که بخواد همچین غلطی بکنه.. اما من حاضر نبودم براش ساک بزنم..
همینجور که تو فکر بودم که نگاهم به هیونجین افتاد.. داشت لبای وینتر رو میبوسید؟؟
خنده ای از درد کردم و فهمیدم اولین راه مناسب تره، ی مرگ تنها راه حل درد من بود.
بی توجه پاشدم و سمت اتاق رفتم.
- داره کجا میره؟
- نگران نباش دستورشه تو به توله ی خودت برس.
وقتی به اتاق رسیدم در رو محکم پشت سرم بستم و وارد مستر شدم.
زیر شیر حموم وایسادم، اب سرد رو به ارومی باز کردم. با خوردن اب سرد لرز گرفتم اما اصلا عقب نرفتم و همونجا موندم و به خودم اجازه دادم که گریه کنم.
این درد و سرما کمکم میکرد که مغزم خاموش بشه و به هیچی فکر نکنم.

به خودم فشار میاوردم تا همه دردام رو خالی کنم و بی حس تر ازاین بشم اما حتی شجاعت این کارم نداشتم..
بعد از یک ربع از مستر بیرون اومدم و سمت تراس اتاق رفتم واردش شدم.
با اولین بادی که به وجود یخ ام خورد فهمیدم حقمه.. حقم این بلاها بود..
من عاشق ادم اشتباهی شده بودم و داشتم تقاص پس میدادم.
با تردید از لبه تراس بالا رفتم. اصلا پهنای نداشت تا بتونم خودم رو کنترل کنم..
شاید این کار بهونه ای میشد تا همه چی تموم بشه..

𝗁𝗒𝗎𝗇𝗃𝗂𝗇 𝗉.𝗈.𝗏

وینتر رو روی پای خودم نشوندم. خیلی دختر پرحرفی بود و یک بند زر میزد، حیف که نمیتونستم از این شرایط عقب بکشم واسه همین لپش رو بوسیدم تا یکم خفه شه..
با دیدن نگاه خیس جونگین اخمم توی هم رفت و نگاهم به سمت دیگه ای دادم.
نباید جلو اون دوتا لاشخور ضعفم رو نشون میدادم.
مطمعن بودم ونوو چشمش دنبال جونگین، مطمعن بودم اگه خودم رو نسبت به جونگین بی میل نشون بدم حسی که داره از بین میره.. اون همیشه اینطور بود و من خوب میشناسمش.
با بلند شدن یهویی جونگین و رفتن به سمت پله های بالا با تعجب به ونوو نگاه کردم
- داره کجا میره؟
- نگران نباش دستورشه تو به توله ی خودت برس.
بعد حدود یک ربع چشمام رو محکم بهم فشار اوردم و دیگه طاقت نیاوردم وینتر رو از روی پام بلند کردم و سمت اون لاشی انداختمش..
- چه غلطی کردی ونوو؟ یک ربع گذشته و اون هنوز نیومده..
- اوه
- گفتم چه غلطی کردی
- پس حدسم درست بود.
- چی؟؟
- اون رو بیشتر از ی پارتنر میبینی!!
- فقط خفه شو
به سمت پله ها هجوم بردم و به حرفای الکی و تو خالیش گوش ندادم.
همونجور که پله ها رو دوتا یکی بالا میرفتم صداش کردم..
- جونگین، جونگیننن
به سمت اتاقش حرکت کردم و در رو سریع باز کردم.
با شنیدن صدای سر شر اب راهم رو سمت مستر اتاق کج کردم و واردش شدم.
کسی اونجا نبود.
از مستر خارج شدم و سردرگم به اطراف نگاه کردم.
ناخواسته زیر تخت رو چک کردم
- جونگین؟
سرم رو بالا اوردم و پفی از کلافگی کشیدم و پشت گردنم رو مالیدم.
سرم رو سمت شیشه خارجی تراس کردم و ناخواسته دهنم نیمه باز موند..
اب دهنم رو به زور قورت دادم و اروم سمت تراس حرکت کردم:
- جونگین؟؟

___________________________
پارت جدید
امیدوارم دوسش داشته باشین
غلط املایی هام رو نادیده بگیریم
ووت یادتون نره خوشگلا.

___________________________پارت جدیدامیدوارم دوسش داشته باشینغلط املایی هام رو نادیده بگیریمووت یادتون نره خوشگلا

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

𝗄𝗂𝗆 𝗆𝗂𝗇 𝗃𝗎𝗇𝗀
16
𝗌𝗍𝗎𝖽𝖾𝗇𝗍
𝖺𝖻𝗈𝗎𝗍 𝗄𝗂𝗆 𝗆𝗂𝗇 𝗃𝗎𝗇𝗀 :

- پدرش عضو نیرو پلیسِ و مادرش خانه دار .
- تک فرزند .
- با نام مستعار وینتر .
اخلاق : بامزه، موذی، ساده، کیوت .

𝖶𝗋𝗈𝗇𝗀 𝖢𝗁𝗈𝗂𝖼𝖾 | 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗂𝗇Donde viven las historias. Descúbrelo ahora