Part 16

593 104 31
                                    

صدای چکه‌ی قطره های آب به نرمی سکوت رو می‌شکست و جونگ‌کوک با تپش قلبی ناشی از استرس و هیجان به پسری‌ زل زده بود که سعی داشت پمپی از شامپو با رایحه شیر توت فرنگی به کف دست هاش برسونه.

تهیونگ بیشتر از اون مجال دید زدن رو‌ بهش نداد و به پشت سرش رفت تا بتونه خوب موهای نرمش رو بشوره و به بهترین نحو این کار رو انجام داد، آروم و ملایم. از اونجایی که سرش هم حین تصادف ضربه دیده بود و تهیونگ به خوبی از وضعیت جسمانی جونگ کوک از طریق دکترش مطلع بود.

جونگ‌کوک که بعد از آب کشیدن سرش منتظر فرصتی بود تا گذشته رو تداعی کنه، سخت مشغول فکر کردن بود. اما وقتی تهیونگ وارد وان شد و بدون اینکه برخوردی باهاش داشته باشه پایین شکمش نشست، ذهنش قفل کرد و تنها کاری که می‌تونست انجام بده حالا فقط زل زدن به چشم های جدیش بود.

پسر بزرگ تر دست برد و به آرومی شروع به باز کردن دکمه های پیرهن جونگ‌کوک کرد.

این میون انگار که به خودش اومده باشه تکون نه چندان آرومی خورد و لب زد:
- چکار‌ می‌کنی...

نگاهش رو از دکمه های شیری رنگ بالا کشوند و به چهره سرخ شده مقابلش داد، چهره ای که مسخ شده خجالت رو به تصویر می‌کشید.

- قراره با لباس حمام کنی؟

جونگ‌کوک با شنیدن جواب نفس آسوده ای کشید هرچند دوست داشت چیز دیگه ای بشنوه.

تهیونگ با پوزخند صدا داری ادامه داد:
- به چی‌ فکر‌ کردی؟

قبل از اینکه بخواد جوابی بده اینبار با طعنه گفت:
- اوه نه پسر! من قطعا مثل تو بدون اجازه به کسی تعرض نمی کنم یا نمی‌بوسمش.

حالا می‌تونست از چهره بهت زده جدید مقابلش و پیروزیش خوشحال باشه. نمی‌تونست درکه کنه چرا اما عجیب از طعنه زدن به کوک حالش خوب می‌شد و خوشی رو با دیدن قیافه متعجش حس می‌کرد.

جونگ‌کوک اما قرار نبود کم بیاره. درسته عوض شده بود و با یک سال پیش فرق داشت اما هنوز هم روح سرکشی داشت که می‌تونست قدرت کلمات فرد مقابلش رو بهش برگردونه.
- اما تعرضی که باهاش همراهی شد؟ چقدر جالب.
برای امضا لبخندی مرموز زد و کار رو به پایان رسوند.

یعنی حرکت بعدی تهیونگ چی بود؟
جونگ‌کوک احتمال می‌داد تهیونگ اینبار فرار کنه اما محاسباتش دوباره اشتباه پیش رفت.
اون واقعا به فرد دیگه ای تبدیل شده بود.

پسر بزرگ تر در ثانیه ای کوتاه خودش رو نزدیک تر کرد و حالا می‌تونست نفس های داغ عصبیش رو روی پوست صورتش حس کنه:
- بهتره منو امتحان نکنی جئون!

جونگ‌کوک علارغم دست شکسته اش سعی کرد خودش رو بالا بکشه و موفق هم بود. فاصله کمتر شده بود و قصد نداشت اون کسی باشه که عقب می‌کشه، هرچند که از تهیونگ جدید می‌ترسید؟ درسته.

Blue life S2 | VkookWhere stories live. Discover now