part 5

257 83 12
                                    

اروم روی تخت دراز کشید و اهی از لذت بخاطر نرمیش کشید ، این چند وقته که همش توی راه بودن معمولا روی زمین سخت و سرد میخوابیدن اونم چسبیده به باقی افراد تا بتونن گرم بشن .

موهای خیسش رو از روی صورتش کنار زد ، خیلی وقت بود حموم درست حسابی هم نرفته بودن . بازم فکرش کشیده شد سمت هیونا ، خواهرش معلوم نبود هنوز زندست یا نه !

کمی پاش رو تکون داد ، زخمش دیگه خیلی درد نمیکرد . قدرت ترمیم امگا ها به حدی سریع هست که در عرض دو هفته و حتی کمتر اسیب های بدتر از اینرو هم درمان کنه . با اینحال هنوز هم باید مراقب میبود تا زیاد از اون پاش استفاده نکنه وگرنه ممکن بود ضعیف بشه .

_خوابیدی؟
سرش رو سمت در ورودی چرخوند و به کیونگسو نگاه کرد : نه... تو چرا هنوز نخوابیدی؟

+نگرانم
_منم

کیونگسو با اهی کنار بکهیون دراز کشید و به سقف زل زد.

از دو ساعت قبل که به پایتخت برگشته بودن دائما در حال دادن گزارش به وزرای مختلف بودن البته بکهیون بخاطر وضع زخمش زودتر مرخص شده و به استراحتش رسیده بود .

پدر و مادرشون هم اول کلی ابراز خوشحالی بخاطر سالم بودن اونها کردن و بعد با شنیدن خبر های بد به اتاقشون برگشته بودن تا بتونن با اتفاقات این مدت کمی کنار بیان .

کیونگسو همون لحظه که ناراحتی توی نگاه پدرش و اشک های مادرش رو دید قسم خورد میره و یه لگد تو شکم سهون میکوبه .

_وزیر ها به چه نتیجه ای رسیدن؟
+بعد از گرفتن اطلاعات ما و خبر ها از گوشه کنار کشور متوجه وضع اسف بار شدن و میخوان از کشور های دیگه درخواست کمک کنن و در ازای این کمک کشور ها درخواست های خودشون رو بگن البته فکر کنم بخوان قرار داد صلح امضا کنن ... یه جورایی با این قرار داد تعهد میدن بعد از شکست گرگ های وحشی از هم حمایت کنن و هیچ جنگی در برابر همدیگه انجام ندن ..‌. اینها همش فعلا در حد فکره مزاکره قرار نیست راحت پیش بره .

بکهیون سمت کیونگسو چرخید : احتمال داره مارو واسه مزاکره بفرستن ؟

کیونگسو سری تکون داد : تو رو احتمالا برای مزاکره با کشور شیوالرس میفرستن ... کشور امنیه پس احتمالا با چند همراه دیگه میری ولی باقی کشور ها وظیفه باقی نجیب زاده ها هستش....منم احتمالا همراه وزیر جنگ و باقی نقشه خوانا به سمت جبهه میریم ، باید یه راهی برای از بین بردن گرگ های وحشی پیدا کنیم.

بکهیون سری به تایید تکون داد : به نظر تو ... کدوم منطقه جغرافیای از نظر جنگی برای ما مناسب تره؟

کیونگسو کمی فکر کرد : من متخصص نیستم ولی باید مکانی رو پیدا کنیم که برتری به نسبت گرگ های وحشی داشته باشیم ، اونها قوی و بی رحمن ... از مرگ نمیترسن ... دشمنای سختین ... در مرحله اول باید اونها رو از شهر های خودمون تا پشت مرز ها دور کنیم ... ارتش همین الان هم حرکت کرده ... اگه همه چیز طبق نقشه پیش بره احتمالا طی چند هفته بتونیم خاک کشور رو پس بگیریم

KingdomOnde histórias criam vida. Descubra agora