-جین آمادهای؟
امگا از توی اتاق اومد بیرون و گفت
+آره بریم
تهیونگ نگاهی سرتا پای امگا کرد
یک تیشرت سفید که کرده بودش توی شلوار جین آبیش و یه بافت سبز رنگ که روش پوشیده بودابرویی بالا انداخت و گفت
-مطمئنی میخوای با اینا بیای؟
با تعجب نگاهی به لباساش کرد و گفت
+بده؟
-نه زیادی خوبه!!
چشماشو چرخوند و به طرف آشپزخونه رفت
آلفا پشت سرش رفت و گفت-دفعه قبلو یادت رفته؟میدونی که اونجا..
هنونطور که سرش داخل یخجال بود وسط حرفش پرید
+اونجا پر آلفا های عوضیایه که منتظرند یه امگای تنها ببینن تا بتونن یه شبو باهاش بگذرونند..آره میدونم!
-خب میدونی و اینجوری تیپ میزنی؟
اخمی کرد و گفت
+یعنی قراره باز ول کنی و تنهام بزاری؟
لبخندی زد و گفت
-نه!یه لحظهام از کنارت جم نمیخورم!!
شونهای بالا انداخت و گفت
+خب وقتی آلفام کنارم باشه که آلفای دیگهای سمتم نمیاد!پس اوکیه..!
با لبخند سری تکون داد و از آشپزخونه خارج شد
سوکجین هم بعد از خودن آبی بیرون اومد
سرتا پای آلفا رو نگاهی کرد و گفت+خودتو ببین چی پوشیدی!بعد به من گیر میدی؟
تهیونگ نگاهی به خودش کرد و لبخندی زد
لباس هایی که پوشیده بود هزار برابر شیک تر و جذاب تر از لباس های امگا بود
یه شلوار جین آبی و تیشرت سفید و کت چرم کوتاه مشکی
با اون موهای بلند قهوهایش خیلی جذاب تر از قبل نشونش میداد(مخصوصابااونزخمزیرابروش)
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝐩乇я𝐅𝐎𝓡ᶜ𝒆
FanficPerforce ‴ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ‴ +آره اجباری بود!!ولی شد قشنگ ترین اتفاق زندگیم... Couple: Taejin,kookmin Ganer: romnece,omegaverse,angst,smut,omperg Writer: 𝐒𝐤𝐲