•○●part 17●○•

466 87 5
                                    

He is just my prince
اون فقط شاهزاده ی منه

تا به حال حس کردین دارین توی تاریکی غلت میزنین؟ هیچ راهی برای فرار نباشه انگار که تو اقیانوس عمیقی دستوپا میزنید ولی هیچ کاری از دستتون برنمیاد!

همچین حسی داشت. نفس میکشید زنده بود ولی هرچقدر دست و پا میزد تکون نمیخورد تو ذهنش فریاد میزد و ولی زبانش یاری نمیکرد چشماش دنبال روزنه ای از امید بودن ولی جز اتاقی نیمه تاریک چیزی نمیدید در نهایت تنها صدایی که تونست از خودش دربیاره یک ناله بود

چند لحظه بعد مردی بالای سرش ظاهر شد و لبخند عمیقی به صورتش پاشید اشکای پسر کم کم صورتشو خیس کردند و با وحشتی که در چهره ش معلوم بود و دهانی که بی هدف باز و بسته میشدند ازش یک جواب خواست
جونگکوک که متوجه ترسش شده با محبت اشکاش رو پاک کرد و بوسه ای به پیشونیش زد

-چیزی نیست خوب میشی هول نکن چاگیا

سعی کرد به حرف الفاش اعتماد کنه ولی هق هقی که از شدت وحشت بند نمیومد کارشو سخت میکرد میتونست صدا های ناله مانندی دربیاره ولی زبانش در ادا کردن کلمات ناتوان بود

-طبیب رو خبر کنید

یکی از خدمه ها بعد از تعظیمی سریع به راه افتاد و جیسو با نگرانی به ملکه ش خیره بود اشکاش به سرعت رو صورتش میریختند و شاهزاده با هر روشی سعی میکرد ارومش کنه

در اخر ولیعهد با کلافگی تصمیم گرفت از صدای الفاش استفاده کنه

-گریه نکن

و فقط چند لحظه طول کشید که تهیونگ بتونه اروم بشه هرچند از الفاش ممنون بود که از صداش استفاده کرده

-برو بیرون

جیسو ترسیده به شاهزاده که کنترلشو به دست الفاش سپرده بود و حالا چشمای قرمزش میدرخشیدند نگاه کرد و سریع فرار رو به قرار ترجیح داد

این اولین باری بود که تهیونگ با‌ گرگ الفاش تنها میشد و حقیقتا کمی مضطرب شد اما به طور کلی کار خواصی ازش برنمیومد تا انجام بده احساس میکرد فلج شده و حتی نمیتونه انگشتاش رو تکون بده

الفا به ارومی روی تخت نشست و موهای پسر رو نوازش کرد تهیونگ از لذتی که احساسش میکرد چشماشو بست جونگکوک کنارش دراز کشید و یکی از دستاشو رو ارنج روی تشک گذاشت

-نترس خب؟ طبیب گفت خوب میشی

سپس چشمای قرمزش در‌لحظه به قهوه ای تغییر رنگ دادند و لبخندی روی لبش شکل گرفت. امگا سعی‌کرد چیزی‌رو که میخواد بهش بگه اما بازهم با نچرخیدن زبانش اشک تو دوتا گوی سیاه رنگش پر شدند

𝙏𝙝𝙚 𝙁𝙪𝙩𝙪𝙧𝙚 𝙌𝙪𝙚𝙚𝙣ㅣkookvDonde viven las historias. Descúbrelo ahora