Chapter 10

3.4K 368 21
                                    

از دید امی

امروز مثل همیشه بود.من بیدار شدم و سر کار رفتم ولی امروز هری رو ندیدم شاید خوابیده بود.من بغل دستمو نگاه کردم تا پسر بلوند ایرلندیمو ببینم که با چشای ابیش داشت به من لبخند میزد.

-نایلر الان ساعت چنده؟

من اه کشیدم و اون پیشه خودش خندید

-شیفتت تموم شده الان می تونی بری احمق

نایل اینو بهم گفت

من چشامو مثله بچه ای که تو شبای هالووین میبینه که تمام شوکولاتا جلوی نایله کردم (یعنی قیافشو مضلومانه جلوه داد).منظورمو اشتباه برداشت نکنین من شغلمو دوست دارم ولی بعد از چند ساعت باعث خستگیم میشه.

من فهمیدم که نایل تنها میشه اگه من برم ومن نمی خوام که اون ناراحت بشه پس شاید من باید یکم واستم تا شیفته اون تموم بشه.اون از اینکارا واسه ی من زیاد میکنه چون نمی خواد که من تنها بمونم پس الان نوبته منه که لطفشو جبران کنم.

-خوب من یکمه دیگه می مونم و بعدش ما با هم پیاده میریم خونه

اون سرشو به نشونه ی منفی تکون داد.

-نه تو برو،من راحتم ،راست میگم

اون گفت و منم سرمو به نشونه ی منفی تکون دادم و اون اه کشید.اون میدونه که هیچ راهی وجود نداره که بتونه منو قانع بکنه.من و نایل مدته زیادیه که با هم دوستیم.وقتی که من اینجا شروع به کار کردم اون قبل از من اینجا کار می کرد و اون کسی بود که به من تو همه چیز کمک کرد و اون موقعی بود که دوستیمون شروع شد.

ساعت شش بود و هنوز شیفته نایل تموم نشده بود من توی بعضی از کارا بهش کمک کردم و بعدش روی صندلی منتظرش نشستم.......

-هری چرا بهم زنک نزدی؟من برات چند تا پیام فرستادم و وقتی که جوابشونو ندادی من نگرانت شدم

من گفتم و هری روی کاناپه نشست با اخمی که رو صورتش بود و بعدش اون یه اه از ته دلش گفت و همون موقع بود که من فهمیدم یه چیزی اینجا اشتباه.

-هری همه چیز روبه راهه ؟

اون به چشمای قهوه ایم نگاه کرد و و بعدش به یه سمته دیگه نگاه کرد و پاشد و به من نزدیک شد.

-امی من فکر می کنم......

اون حرفشو قطع کرد و من حسابی ترسیدم.

-به چی فکر می کنی؟

اون به یه سمته دیگه نگاه کرد و دستاشو به سمت موهای فر نامرتبش برد

-عزیزم خواهش می کنم بگو چی شده؟

-فکر کنم که ما باید بهم بزنیم

وقتی که من اون کلمه هایی رو که از دهنش میومد بیرون شنیدم قلبم شکست ولی هیچی نگفتم.

-چی؟

Roommates(Persian Translation)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang