با رفتنشون تهیونگ آهی کشید و موهای نمدارش رو با دستش به بالا هدایت کرد.
«فکر کردن میخوام باهاش رابطه داشته باشم؟ تو ذهنشون چی میگذره واقعا...»
دوباره روی تخت دراز کشید و اینبار تا خواست حرکتی انجام بده، نگاهش در دو تیله مشکی رنگ گره خورد.
جونگ کوک با مظلومیت و چشم هایی پاپی طور به مرد نگاه می کرد و تهیونگ احساس کرد خلع سلاح شده!
آب دهانش رو بزور قورت داد و برای راحتی بیشتر امگا کمی ازش فاصله گرفت.
اون پسرک به طرز عجیبی کیوت و معصوم به نظر می رسید!
برای مدتی تنها صدای بوق بوق دستگاه ها در اتاق شنیده می شد و اون دو نفر تنها در چشم های همدیگر خیره بودن؛جونگ کوک با نگاهی مشکی رنگ و پر از سوال و تهیونگ با نگاهی عسلی و آغشته به گرما!
عطسه بلند و یهویی تهیونگ، امگا رو از جا پروند و آلفا با عذاب وجدان جلوی دهانش رو گرفت.
چندبار پلک زد و با دیدن ریکشن کیوت امگا به آرامی خندید: متاسفم...بی اراده بود... راستش یجورایی این اولین عطسه تو زندگیمه!
ابروهای جونگ کوک بالا پریدن و لب هاش از هم فاصله گرفت تا برای اولین بار در اون مدت، حرف بزنه: ابلین؟
با شنیدن صدای گرفته و لحن نامفهوم اما شیرینش با تعجب و کمی اخم گلوش رو ماساژ داد.
سعی کرد گلوش رو صاف کنه.
حالا که تصمیم به حرف زدن گرفته بود، نباید اینطوری میشد.دوباره تلاش کرد: عا...عا...عاااا...اِاِع...ا.. بلین ... ابلین... ااااببببوولیییننن!
با دیدن ناتوانیش در واضح حرف زدن اخمش شدیدتر گره خورد و بدون توجه به تهیونگ متعجب ، به پشت خوابید و با خیره شدن به سقف تلاش کرد تا کلمات رو بخش بخش ادا کنه.
همزمان با انگشت های رنگ پریده اش هم بخش کردن حروف رو اجرا می کرد: م-ن... من... ژونکوک... ژو-ج-نک ... ژونک..کوک...ژونک-کوک...
حرصی از اینکه نمی تونست اسم خودشو به درستی تلفظ کنه، دست به سینه و با لبی آویزان و اخمی کیوت به گوشه اتاق خیره شد.
تهیونگ با ابرو های بالا رفته، دهانی باز مانده و نگاهی غرق در نگرانی به پسری که داشت برای تلفظ درست اسم خودش تلاش می کرد ، خیره بود.
البته با هر تلاش ناموفق امگا، لبخند کوچکی گوشه لب آلفا جا خوش می کرد و در دل برای وجه کیوت پسر ضعف می رفت.
گلویی صاف کرد و به آرامی جونگ کوک رو صدا زد اما پسرک آنقدر غرق در تلفظ درست اسمش بود که متوجه نشد.
اینبار آلفا کمی بلندتر اسم پسر رو بر زبان آورد و تکان ریزی به تن امگا داد: جونگ کوک
امگا با اخم واضحی به سمت تهیونگ برگشت .
YOU ARE READING
VAMP | Omega
RomanceGenre : "fantasy" "Romance" " Smut" "......" "Vampire" "werewolf " "Omegavers"... Cap :"Vkook""..." Up: "یکشنبه ها" "By Amador" *** #1🥇فانتزی *** تنها موجودات باقی مانده روی زمین، خوناشام ها و گرگینه ها هستن. خوناشام ها به قشر برتر تبدیل شده و از گ...