"35"

619 102 119
                                    

من بخاطر تاخیر شدیدا متاسفم....
دیر آپ شدن داستان اونقدر که خودمو عذاب میده هیچکس رو عذاب نمیده!
گاهی ذهن  نویسنده ها قفل میکنه و نیاز داره به کمی استراحت و فاصله...
در واقع خودش با قفل شدن کاری میکنه که مجبور شی بری استراحت زوری!
در کل متاسفم بخاطر نامنظم بودن آپ ها و سعی میکنم هرچه زودتر از این مود بیرون بیام و نظم بدم به آپ داستانا.
ممنونم از صبوریتون و مرسی که عشقتونو خرج ومپ امگا می‌کنید. امیدوارم بخاطر نامنظم بودن آپ ومپ امگا رو دراپ نکنین و همچنان دوستش داشته باشید.

این پارت اسمات داره و علامت شروع اسمات رو گذاشتم برای هرکس که نمیخواد بخونه، ولی آخر پارت رو حتما بخونید که ماجراهای بعدی رو کاملا متوجه بشید.
غلب صیاح برای شما✨✨🖤









دال سکوت کرده و تنها از پنجره تمام قد اتاق، به فضای بیرونی عمارت و دور دست ها خیره ماند.

حضم اتفاق رخ داده آنقدر دشوار بود که بر دهانش مهر خاموشی بزنه!

هیچوقت فکر نمی کرد اهالی بخش مرکزی و افرادش اینطور از پشت به او خنجر بزنن...

البته دال تمام ماجرا رو نمی دانست و از طرفی هم نگران این بود که جان افراد معتمدش در خطر باشه...

طبق شناختی که از سانگ داشت، با کسانی که باهاش مخالفت می کردند به نرمی برخورد نمی کرد!

این تصور که کاخ مرکزی تبدیل به حمام خون شده باشه از مقابل چشم هاش کنار نمی رفت!

یونگ  دست از فکر کردن کشید و نگاهی که حالا از همیشه سرد تر و یخ بسته تر بود رو به لایلا دوخت و بدون عجله حرف زد: اگر بخوایم متحد هامون رو جمع کنیم... شانس پیروزیمون مقابل سانگ چقدره؟ با این فرضیه که یه جنگ تمام عیار رخ بده!

لایلا محاسبات دقیقی رو در تبلت همراهش انجام داد و بعد سر بلند کرد: متحدان قابل اعتماد حدود ۳۰ درصد و متحدان خاکستری ۱۳ درصد... اگر همشون طرف دال رو بگیرن جمعا ۴۳ درصد از افراد کاخ مرکزی و قشر برتر رو داریم...این در صورتیه که اون ها درخواست جنگ رو بپذیرن و جنگ اتفاق بیفته

اخم بین ابرو های یونگ جا خوش کرد: اگر اتفاق نیفته؟

+ ۳۰ درصد...تنها ۳۰ درصد از افراد همراه همیشگی دال هستن و مابقی رو نه میشه دوست در نظر گرفت و نه دشمن! اونا فقط جنگ طلبن

یونگ چنگی به موهاش زد و هیو نگاه آلوده به اخمش رو به لایلا دوخت : درخواستشون چیه؟

لایلا تبلت مشکی رنگ درون دستش رو جمع کرد و شق و رق تر نشست.

نگاهش رو به زمین دوخت و جواب هیو منتظر رو داد: گفتن در صورت برگشت ولیعهد کیم به کاخ شرقی و باز پس فرستادن نمونه ومپ امگا و همینطور...

نگاهش رو به یونگ و قامت ایستاده دال دوخت و ادامه داد: تقسیم قدرت بین خودش و دال... همه چیز به حالت عادی بر میگرده!

VAMP | Omega Where stories live. Discover now