هیو سراسیمه وسایلش رو جمع می کرد و همزمان به بقیه دستور می داد: در پشتی...سه تا ماشین آماده کنید. رانندگی یکیشو خودم به عهده میگیرمکیف دستی مشکی رنگش رو به دست گرفت و از اتاق بیرون زد: تمام افراد رو از بار خارج کن... تو سطح شهر پخش شین و حواستون باشه گیر نیفتین.
مرد پشت خط اطاعت کرد و هیو با لحنی تاریک ادامه داد: کسی گیر بیفته به دست خودم کشته میشه...یبار میکشمش و زندش میکنم تا دوباره بکشمش...مفهومه؟
صدای مرد پشت خط با لرزش کمی پخش شد و هیو بعد از اطاعت مرد، گوشی رو قطع کرد و به درون جیبش هل داد.
ماسک جدیدی به چهره زده بود و با ظاهری کاملا متفاوت و ناشناس ، از بین مردم مست و حضار عبود می کرد.
وارد آشپزخانه شد و اونجا آشپز هایی که از افراد خودشون بودند رو دید.
مرد و زن های سفید پوش تعظیم کردند و هیو سر تکان داد.
با چشم هاش دنبال دوستش می گشت: تهیونگ کجاست؟
سفیدپوشان به خط شده کنار رفتند و هیو توانست تهیونگ اخم کرده و جسم پیچیده شده در لایه سیاه رنگ درون آغوشش رو ببینه.
چهره مرد دورگه کاملا بی حس بود. چشم هاش هیچ چیزی رو بازتاب نمی کردند و سرد و تو خالی بودند.
انگار مرد بعد از دیدن امگاش در اون وضعیت ، روحش رو باخته بود...
برای مدتی به تیله های پوچ تهیونگ خیره ماند.
تهیونگ اما بی توجه بلند شد و به همراه جسم در آغوشش در صاف ترین حالت خودش ایستاد.صدای یخ بستش در گوش افرادش پخش شد: آمادس ؟
تنها یک کلمه از سمت مردی که از زمان ورودش به آن مکان سکوت کرده بود کافی بود تا همه دوباره به تکاپو بیفتن و هیو جلو تر از تهیونگ، از در باریک مشکی رنگ پنهان شده در انبوه سفیدی آشپزخانه بار، خارج بشه.
با علامت هیو، تهیونگ به دنبالش حرکت کرد و با حس وزش باد شدیدی، بی اراده جونگ کوک رو بیشتر به خودش فشرد.
چیزی به اسم سرما در حال حاضر احساس نمی کرد و تنها روی لرزش تن موجود در آغوشش متمرکز بود.
نگاهش به دو ون مشکی و یک ماشین معمولی افتاد.
به سمت ماشین وسطی حرکت کرد و هیو در عقب رو برای مرد و پسر در آغوشش باز کرد.رو به بقیه که درحال سوار شدن بودند توپید: مراقب باشید ردی به جا نمونه... مفهومه؟
صدای یک دست بله گفتن افرادشون در گوش ها پیچید و هیو به سرعت پست رول نشست.
ماشین رو روشن کرد و با سرعت به راه افتاد و در اولین کوچه فرعی پیچید.
__
YOU ARE READING
VAMP | Omega
RomanceGenre : "fantasy" "Romance" " Smut" "......" "Vampire" "werewolf " "Omegavers"... Cap :"Vkook""..." Up: "یکشنبه ها" "By Amador" *** #1🥇فانتزی *** تنها موجودات باقی مانده روی زمین، خوناشام ها و گرگینه ها هستن. خوناشام ها به قشر برتر تبدیل شده و از گ...