16

226 27 1
                                    

به محض اینکه روی تخت کای میشینم میلو به طرفم میاد و میپره روی پاهام. برای چند ثانیه ماساژشون میده و بعد روی پام دراز میکشه و شروع به خر خر میکنه. چند دقیقه بیشتر طول نمیکشه تا کاملا خوابش ببره.

- فکر کنم میلو از من متنفره. تا حالا هیچوقت توی بقلم خوابش نبرده.
کای در حالی که به میلو خیره شده با خنده میگه.
+ فکر نمیکنم ازت متنفر باشه، فقط شاید منو بیشتر دوست داره.
میخنده و میگه:
- بهش حق میدم.

بعد از شنیدن حرفش سرخ شدن گونه هام رو حس میکنم. ولی صدای توی سرم میگه: "انقدر سست عنصر نباش. فقط داره شوخی میکنه."

کای سکوت عذاب آور رو میشکنه و میگه:
- مایلز تا چند وقت نمیتونه بازی کنه؟
وقتی یاد مایلز و رفتنش میوفتم دوباره فکر هایی که تا الان پاک فراموششون کرده بودم به سرم هجوم میارن.

+ دکتر گفته دو هفته. ولی اون همچنان تمرین میکنه.
کای دهنش رو باز میکنه تا چیزی بگه ولی من زودتر از اون حرفم رو زدم.
+ داره میره.

ابرو هاش تو هم میرن و میگه:
- چی؟
+ مایلز. گفت یه تیم میخواد باهاش قرارداد ببنده. هیلتون؟ یا همچین چیزی.

با هیجان نگاهم میکنه.
- واقعا؟ هیلتون خیلی تیم خوبیه.
اینو نمیدونستم، اما سر تکون میدم و به میلو که همچنان روی پام خوابیده نگاه میکنم.

- پس یعنی انصراف میده؟
+ آره. تا هفته ی دیگه میره.
- ناراحتی؟
شونه هامو بالا میندازم.
+ آره. فکر میکنم عادیه که ناراحت باشم.

سر تکون میده.
- هست. ولی هنوز میتونیم بریم بازی هاشو نگاه کنیم.
لبخند میزنم. با اینکه از بسکتبال بدم میاد اینکه باعث بشه بتونم مایلز رو ببینم خوشحال کنندست. و اینکه کای از همین الان اعلام کرد که میاد خوشحال کننده تر هم هست.
+ آره.

میلو از جاش بلند میشه و بدون اینکه چشماش رو باز کنه جهت خوابیدنش رو تغییر میده و قبل از اینکه دوباره خوابش ببره یه خمیازه میکشه.

- وقتی مایلز بره توی اتاقت تنها میشی؟
+ آره.

وقتی این حرفش رو شنیدم فکر کردم میخواد پیشنهاد بده که هم اتاقی بشیم. کای از هم اتاقیش بدش میومد. با خودم فکر کردم که احتمالا میخواد اتاقشو عوض کنه. و برای چند ثانیه کای رو به عنوان هم اتاقی تصور کردم. و به نظر خیلی-

- میتونی اگر دلت میخواد میلو رو با خودت ببری اتاقت. که احساس تنهایی نکنی. اون به هر حال تورو بیشتر دوست داره.

ابروهام که تا الان توی هم بودن ناخودآگاه بالا میرن.
"احمق. چرا انقدر زود برای خودت میبری و میدوزی؟"

+ اوه.
- یا اگر راحت نیستی بزار همینجا بمونه. برای من فرقی نداره.
+ نه نه. فکر میکنم وجود میلو به جای مایلز ایده ی خوبیه.

لبخند میزنه و میگه:
- خیلی خب.

چند دقیقه ی بعدی توی سکوتی که خیلی هم عذاب آور نیست سپری میشن. تا اینکه کای بی مقدمه میگه:
- به نظرم باید برای مایلز یه پارتی خدافظی بگیریم.

—————
دو تا پارت در یک روز به دلیل غیبت طولانی =)
ووت و کامنت یادتون نره💘

Always been you[lesbian]Where stories live. Discover now