هیچ وقت به غمگین بودن رنگ سبز دقت کردی؟
وقتی پیام هاش از :
_امروز رفتیم آموزش.
_ فردا قراره هم اتاقیام از بوستون برسن.
_ فقط جونگکوک هم اتاقیم شد.
_ چرا دیر جواب میدیبه هیچ پیامی از طرفش تبدیل شد، من رودوشی مادرمو دورم مینداختم و عمیق تر بین سبز تیره و روشن غرق میشدم. همیشه فکر میکردم شکست خوردن توی عشق یا هرچیزی باعث میشه آدم توی آبی بی انتها گمبشه. اما انگار واسه من صدق نمیکرد.
دوست نداشتم بمیرم و میخواستم بهش بگم چرا قبل رفتنش اینطور مریضم. شاید با گفتن اینکه آنفولانزا دارم سر و ته قضیه رو بههم نمیاوردم اگر نمیشنیدم که پچ پچ کنان داره با کسی پشت تلفن حرف میزنه و میگه: عشق و هاناهاکی؟ نه ممکن نیست جین هاناهاکی بگیره آخه کی عاشقشه؟
بنگ. راست میگفت. کی عاشقمه؟ من فهمیدم منظورش توهین نیست و واقعا سوالش اینه. میخواست بدونه تو این مدت کی میتونسته عاشقم باشه و من عاشق کیام . اونجا مثل احمقا تصمیم گرفتم هیچ وقت بهش نگم بخاطرش هاناهاکی گرفتم. بهرحال اون دوستم نداشت و میمردم!
YOU ARE READING
The sound of Lily's death
Fantasyآوای مرگ لیلی، قصهی نجات پیدا کردن از یه کلیشه مزخرف غمگینه!