*توجه*لطفا این پارت رو اسکیپ کنید و بعد از سرمه ای(پارت بعد) بخونیدش. متاسفانه نمیدونم چطور میشه درستش کنم🤡🤌
..................................................................دختر مو مشکی و توهین نیست ولی...مقداری زشت روی اپن نشسته بود و لیوان شیر توی دستش رو میچرخوند.
_ خب پس تو چندتا روانشناس عوض کردی ولی هیچکدوم بهت کمک نکردن و در حقیقت باعث شدن همهچیز بدتر بشه.
ضعیف تر شده بودم و رودوشی سبز حالا مثل دستام عضو بدنم بود. گرمم میکرد. لیوان شیرعسل گرمی که بهجز گرم کردن انگشتهای یخزدهام کاربرد دیگهای نداشت گذاشتم روی میز و با سر تایید کردم.
_میدونی مرد... من تازه مدرک گرفتم و هنوز سرکار نمیرم ولی مطمئنم این قضیه گل توی ریهات یه ربطی به دوست نداشتن خودت داره.
پلیور صورتی که اون هم نمیخوام توهین کنم ولی بهش نمیومد رو از روی مبل خونه پاپا و ننی برداشت و پوشید.
_ منظورم اینه... تو اون یارو کی بود اسمش؟ همون نمجون بیشتر از خودت دوست داری.
نگاه ازم گرفت و داد زد: آنتی واقعا شیرعسل خوشمزهای بود بازم میام پیشتون!
دوباره بهم نگاه کرد و رفت سمت در:"خوشکل تر از اونی که به این راحتی بمیری، نمیر و برو یه خوشکل مثل خودت پیدا کن که توی سینه ات به جای گل... عشق بکاره."
ESTÁS LEYENDO
The sound of Lily's death
Fantasíaآوای مرگ لیلی، قصهی نجات پیدا کردن از یه کلیشه مزخرف غمگینه!