سلام به ریدرهای قدیمی وت استوری.
نمیدونم چقدر منتظر اعلان از طرف واتپد این داستان بودین ولی امیدوارم حالتون خوب باشه و بعد از این همه مدت، داستان رئیس بلوطی و فرماندهاش رو فراموش نکرده باشین چون با خبرهای خوبی اینجام.
اگه منتظر فصل دوم بودین، باید بگم که داره میاد. رئیس و فرمانده دوباره قراره با داستان مرموز و هیجان انگیزشون برگردن و احساساتتون رو به جوش و خروش بندازن.
شاید دوست داشته بدونین که اینبار به جای Our wet story قراره فصل دوم رو با اسم Our wet dream بخونین؛ رویای خیس کریستوفر و مینهو.
امیدوارم همچنان دوستش داشته باشین و با ووت و کامنتهاتون قلبم رو گرم کنین. برای خوندن بوک کافیه اسمش رو جستوجو کنین تا به ادامهی داستان برسین.
- آستریا.
YOU ARE READING
Our Wet Story
Fanfiction"Our Wet Story" "هیچ ایدهای نداری که چقدر دلم میخواد برای تلافی سرکش بازی امشبت، صدای التماست رو به گوش کل عمارت برسونم." یادآوری بوسهای که چند دقیقهی پیش دیده بود، باعث جوشیدن خون توی رگهاش میشد. از مینهو انتظار نداشت درمقابل اتفاقات تازهای...
