اونجا بود
عزیزترینش خواب بود و این فرصت خوبی بود که دل سیر تماشایش کندجلوی تخت زانو زد و موهای ابریشمی اش را نوازش کرد، تصویر برهنه اش از جلوی چشمهايش کنار نمیرفت و اشک را مهمان چشمان قرمز مرد میکرد
باعشق دست های نرمش را گرفت و به رسم عادت تمام سر انگشتانش را بوسه زد
زیر لب زمزمه میکرد_پسر کوچولوی من
ماه زیبای من
منو ببخش که انقدر بی لیاقتمبا بغض پشت سرش دراز کشید و دست هاشو دور کمرش حلقه کرد
مرد بی پناهی به پسرک زخمی اش پناه آورده بودبا حس تکون خوردن بدن پسرش ، سرشو روی شونه نحیفش گذاشت
_ صبح بخیر عزیزکمبا خمیازه کوتاهی دست مرد و روی شکمش گرفت و با صدای خواب آلودی زمزمه کرد
+ صبح بخیر ته ته
کی اومدی؟_ همین تازگی رسیدم دلم برات اندازه یه دنیا تنگ شده بود
با شیرینی لحن خاص خودش لب زد
+ فقط یه دنیا؟
با عشق عطر تن پسرشو بویید و بازوهاشو دورش محکم کرد
_آره دیگه
میدونی که من فقط یه دنیا دارم
اونم چشمای این پسرک بغلیهخندید و خواست سمت مردش برگرده که تهیونگ حلقه دستاشو کمی باز کرد
با دیدنش بلافاصله دستهای نرمش صورت شکسته مردش رو قاب کرد
+ تهیونگ من؟ چرا انقدر چشمات قرمزه ؟
با دلتنگی به دریای چشماش زل زد
+ بخاطر خستگی عه آروم جونم
با ناراحتی روی پلک های ملتهب مرد و بوسه زد
بوسه هایی به لطافت برگ گل هاشگونه هاشو نوازش میکرد و دل مرد آتیش میگرفت از محبت های عاشقانه اش
+ اونوقت پیشونیت چرا زخمیه؟
نگرانیم بی علت نبوده نه؟با عشق کف دستای پسرو بوسه زد
_ نه عزیزم چیزی برای نگرانی نیست
سرم خورده به جایی ،حواسم نبودبا ناراحتی لب برچید
+ مثل همون درخته که حواست نبود و دستات بهش خورده بود مگه نه ؟
چقدر پسرش حواسش بهش بود ...
با شرم سرش و توی گردن خوشبوی پسرش فرو برد
_ منو ببخش عزیزمپسرک اما موهای آشفته مردشو نوازش کرد و بویید
+ تهیونگم ... چرا به خودت آسیب زدی ؟
من قلبم تیر میکشه هر وقت اینکارو میکنیمیخواست بگوید پس قلب من چی؟
قلب من تکه تکه شد وقتی تو آسیب دیدی عزیزک قلبم...با بغض مردانه ای که شکست و شونه های پهنش که لرزید ، پسرک فهمید که حامی زندگیش الان بهش نیاز داره
آغوش میخواد
همدرد میخواد
YOU ARE READING
My little flower boy | VKOOK
Fanfictionپسرک گل فروش من [ تکمیل شده ] تهیونگ بعد از مدت ها دوری به خاطر کارش به خونه برمیگرده، چی میشه اگه بفهمه جونگ کوک کوچولوش دیگه مثل قبل نیست و نمیخوادش ؟ ژانر : romance, dram ، angst __________________________________ ساقه های زخمی ات را بغل...