پارت هشتم

1.4K 158 17
                                    

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.





پارت هشتم

فلش بک

دو سال و نیم پیش

بوسان،  گلفروشی قاصدک





×کاپیتان جسارتا چرا میخواید گل بخرید؟

ابرویی از سوال راننده اش بالا انداخت و به ارومی جواب داد

_ برای مادرم ، امروز سالگردشه

× ولی آخه اینجا گل فروشی پیدا نمیشه قربان

_ صبر کن بیخود بهونه بیار اصلا کنار همین دکه وایسا  ، نگه دار همین جا

با صلابت از ماشین پیاده شد
یونیفرم شو مرتب کرد و
کلاه نظامی شو سرش گذاشت ، به سمت اون دکه کوچیک رفت

خیلی دنج و تمیز بود،  محو دیزاین زیباش شده بود که صدایی شنید

+ خوش اومدین آقا،  چطور میتونم کمکتون کنم؟

یه سمت پسر برگشت و با لبخندی که خودش نمی‌دونست از کجا اومده لب زد

_ سلام .. من دنبال رز زرد هستم
میدونم توی کره سخت پیدا میشه اما شما اونو دارین؟

پسرک لبخند شیرینی زد و با ذوق ادامه داد

+ اتفاقا داریم! ببینین اینجان ، الان براتون یه دسته گل قشنگ آماده می‌کنم

با لبخند محوی به پسرک نگاه کرد و دید  شروع به پیچیدن گل ها با دقت و ظرافت خاصی کرد

+ معنی رز زرد و میدونین؟ آدما هر روز میان اینجا و سفارش گل میدن اما نمیدونن معنی گل ها چیه
این واقعا منو ناراحت میکنه
چون اگه میخوای برای کسی گل ببری باید بدونی چه گلی چه مفهمومی پشتش داره و بعد اونو بهش بدی درست نمیگم؟

تو گلو خندید و سری تکون داد

_ البته ،گمونم منم از همون آدم هایی که میگی ام، حالا معنیش چیه؟

سرشو بالا آورد و به صورت پر جذبه مرد با اون یونیفرم خیره شد
+ یعنی یه پیوند محکم بین شما و اون فرد قرار داره
یه دوستی یا عشقی که هیچ وقت از بین  نمیره حتی اگه اسیب بزنه، رزهای زرد نماد عشق پاییزی ان

My little flower boy | VKOOKDonde viven las historias. Descúbrelo ahora