پایگاه هوایی ارتش ، سئول
_ قربان من دیگه نمیتونم توی تیم عملیات باشم ازتون خواهش میکنم که تجدید نظر کنید
< چطور ازم میخوای این کارو کنم ؟ تو یکی از بهترین فرماندهان بخش عملیات هستی کاپیتان کیم
با شرم سرشو پایین انداخت و ادامه داد
_ من دیگه انگیزه ای برای ادامه کارم ندارم
ترجیح میدم کنار خانواده ام باشم...< مرد تو هنوز ۳۰ سالت هم نشده... فقط میخوام بدونم چرا درخواست استعفا دادی ؟
چه می گفت؟
درد قلبم به من اجازه کار نمیدهد ؟
که میخواهم کنار پسرک زخمی ام مداوایش کنم؟_ بحران بزرگی توی زندگیم پیش اومده ، تمرکز کافی برای کار ندارم قربان
< من نمیتونم با درخواست استعفای تو موافقت کنم.
خودت میدونی ارتش استعفا نمیپذیره .
اما میتونم مدتی به تعلیق از کارت رضایت بدم. سه ماه کافیه ؟_ ممنونم قربان
احترام نظامی ای گذاشت و از دفتر رئیسش بیرون رفت
بخاطر پسرش میخواست کنارش باشد
برای او همه کار میکردسه ماه فرصت خوبی بود.
.
.
.
.
.
.
.
.
.بوسان
گلفروشی قاصدک_خاله جان من نگفتم حواست به دستای این پسر بی حواس من باشه ؟ ببین اخه دوباره زخمی شده
خاله اش با سینی شربت داخل گلفروشی اومد و اخمی کرد
× اخه این بچه حرف گوش نمیده که ، گفتم دستکش بپوشه!
با اخم ساختگی از پشت بغلش کرد و حین کار با گل هاش، آروم شونه شو گاز گرفت
+ آخخ! ته چرا گاز میگیری !؟
با حرص کنار گوشش لب زد
_ مگه من نگفتم دستات نباید زخم بشه؟لب شو آویزون کرد
+ آخه اینکه چیزی نیست
من زخمای خیلی بدتری دارم ...بدن مرد یخ بست و پسر از حرفی که زد پشیمون شد
_ به هر حال... باید مراقب گل من باشی
آروم ازش فاصله گرفت و دوباره فیلم و جلو چشماش دید
روی صندلی ای نشست و سعی کرد خودشو آروم کنه
مرد هرازگاهی با حرفی، صدایی، حتی دیدن قطره خونی
ساکت میشد و گوشه گیر
در ذهنش غوغا بود
در قلبش جنگی به پا
نمیدانست چه کنددو روز از تعلیق او گذشته بود و او هنوز هارد دوربین را به کیم بزرگ پس نداده بود
دوربینی که خیلی حرف ها برای گفتن داشت
و صحنه های دردناکی ثبت کرده بودفلش بک
سال ۲۰۱۰عمارت کیم ته ایل
با صدای جیغ بلندتری پاهاشو توی سینه اش جمع کرد و گوشاشو گرفت
دختری را میزدند تا اطلاعات بگیرند
پس از مدتی سازمان اطلاعات نفوذی ای به عمارت کیم فرستاده بود و هویت دختر لو رفته بود
YOU ARE READING
My little flower boy | VKOOK
Fanfictionپسرک گل فروش من [ تکمیل شده ] تهیونگ بعد از مدت ها دوری به خاطر کارش به خونه برمیگرده، چی میشه اگه بفهمه جونگ کوک کوچولوش دیگه مثل قبل نیست و نمیخوادش ؟ ژانر : romance, dram ، angst __________________________________ ساقه های زخمی ات را بغل...