پارت بیستم

876 98 58
                                    

پارت بیستم

taehyung pov

با حس بوسه های کوتاهی روی لب هام چشمام و باز کردم که با خرگوش لخت توی آغوشم مواجه شدم ، سریع میون بازوهام چلوندمش

_ صبج بخیر پسرک بغلی و نازو دلبر وخوشگل و سکسی تهیونگش

با خجالت یه دفعه ای سرشو زیر ملافه قایم کرد و صدای آرومش و شنیدم

+ صبح بخیر کاپیتان مهربون و جذاب و هات و عضلانی جونگ کوکش

با خنده بلندی منم سرمو زیر ملافه بردم وبا حرص لپ هاشو گاز گرفتم

_ خجالت نکش عشقممم ، دیشب بالاخره مال من شدی‌، تازه امشب هم برنامه داریممم!

+ تهیونگگگ!

نیشگونی از پهلوم گرفت و بهم نگاه کرد
خندیدم و لپ شو بوسیدم

_ عزیزم درد نداری ؟

+ یه کوچولو

_ بریم حموم ، با اب گرم بهتر میشی عزیزم

بعد هم خیلی ملایم بلندش کردم و یهو دویدم سمت حموم که جیغش در اومد
حمام کردیم و یخورده شیطونی !
دلم میخواست همه تنش و کبود کنم اما ... خب بعد از اینکه اون زخم ها کاملا خوب شدن

مهم این بود که اون پسر زیبا مال من بود
تا ابد ، قلب و جان من بود

Writer's pov

آن روز شاید قشنگ ترین روز برای آنها بود
سولهی و سان وو برای بردن یه سری وسایل به ویلا رفته بودند و اون دو قرار بود عصر به اون ها ملحق بشن

با خنده به پسر در آغوشش صبحانه میداد و با هر لقمه لپ شو گاز میگرفت

+ لپاممم!
_ نه خیر لپ های من ، مال منه

چشماشو ریز کرد و گازی از گردن مرد گرفت
+ گردنت هم مال منه پس !

_ ببین این کارا عواقب داره ! دوباره میخوای عواقب و بپذیری ؟

هینی کشید و با تعجب از روی پاهای مرد بلند شد
+ چه قدر بی ادب! اصن سیر شدم نمیخوام

با زور دوباره پسرک و روی پاش نشوند
_ هیشش حرف نباشه! باید کامل بخوری

بعد صبحانه باقی وسایل و جمع کردند و جونگ کوک به آجومای مهربون همسایه اش سپرد که مراقب گل هاش باشه

+پس حواستون هست آجوما؟ کلید هم که بهتون دادم

" آره پسرم ! برو به سلامت
خوش بگذره!"

با خوشحالی تعظیمی کرد
+ مرسی آجومای مهربون!

خداحافظی کرد و خواست به اون سمت خیابون بره که با دیدن ون مشکی ای که جلوی خونه اش نگه داشت، با تعجب ایستاد

صبر کرد تا ببینه اون ماشین متعلق به کیه
با دیدن فردی که از ماشین پیاده شد و مستقیم به چشمای پسر زل زد

My little flower boy | VKOOKTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang