پارت نوزدهم

935 112 22
                                    

پارت نوزدهم

حاوی محتوای اسمات 🔞

taehyung pov

قرار بود فردا عصر به سمت جیجو حرکت کنیم
بعد از پایان تماس ، دلشوره عجیبی گرفته بودم
نمیدونستم باید چیکار کنم ، کوک تنها دارایی من توی زندگیمه
اگه دوباره اتفاقی براش بیفته،  قلبش تحمل نمیکنه و بدتر از اون منم تحمل ندارم... میمیرم اگه دست کسی بهش بخوره

شب با اضطراب بیش از حدم نگرانش کرده بودم
دست خودم نبود
تهدید اون مرد هیچ وقت توخالی نبود،  حتما نقشه ای تو سرشه

Writer's pov

+ ته ته؟

_ جونم ؟
+ خوبی  ؟ انگار چیزی اذیتت میکنه

^ نه گل من ، هیچی نیست
نگران نباش

باورش نشد که مرد حال خوبی داشته باشد اما به آرامی بغلش کرد واجازه داد دست های مرد موهای لخت شو نوازش کنه

+ یه چیزی بگم؟

_ بگو عزیزدلم

+ چرا داریم میریم جیجو؟ توی این زمستون؟
ما همیشه تابستون ها میرفتیم

با حس شرمندگی لب زد
_  یه مدت میخوام از بوسان دور باشی ... دلیلش و بعدا بهت میگم

+ دلیلش پدرته؟

شوکه شد و اخمی کرد
_ چی؟

سرشو پایین انداخت و با انگشت هاش بازی کرد

+ خب ناخواسته یه چیزایی ار حرفاتون با عمو شنیدم...
من...

بغض کرد و سرشو بالا اورد ، برق اشک  توی چشماش دیده می‌شد

+ من... میترسم... او..اون..  خیلی وحشتناکه..

مرد با ناز کردن گونه های پسرش حواس شو به خودش جمع کرد

_ رز من ؟ من بمیرم اگه بزارم اتفاقی برات بیفته
من مراقبتم ، خاله و عمو مراقبتن .. اون موقع من لعنتی نبودم.. الان که هستم  ، مواظب نور چشمم هستم تا آخرین لحظه عمرم

بلافاصله لب های پسرک شو بوسید و اونو توی آغوشش بلند کرد
پسر با خنده شیرینی دستاشو دور گردنش حلقه کرد و دوباره بوسه های داغی و روی لب هاش حس کرد

مرد آروم اون و روی تخت خوابوند و بدون اینکه بوسه رو قطع کنه  ، تن نرم ولی زخمی پسرشو نوازش کرد
بوسه رو عمیقتر کرد
زبانش با اشتیاق اطراف دهان پسرک می‌چرخید و از شیرینیش غرق لذت میشد
آروم گوشه لباس پسرو گرفت و بالا کشیدش

بوسه رو شکست تا لباس شو از تنش در بیاره
به بالاتنه زیبا و در عین حال زخمی رزش نگاه کرد
با عشق به خجالتش خندید و گونه های سرخش و بوسید

_ تو زیباترینِ منی ، میدونستی ؟

با حس لمس های سرد مرد روی پوستش هیسی کشید
+ حتی الان ؟

My little flower boy | VKOOKWhere stories live. Discover now