4
کشون کشون سمت رختکن بردتش و روبروش ایستاد..
جیسونگ:دستمو ول کن. تو چه مرگتهجیسونگ رو محکم به کمد اهنگی پشتش کوبید و تویه صورتش دادی زد
مینهو:تو برا چی میای سمتممم.. فکنم حرفایه مادر پدرمو جدی گرفتی نه؟ هه.. بهتره نزدیک من نشی
جیسونگ:چتهه.من فقط خواستم کمکت کنم تو داشتی کتک میخوردی.من به مادرت قول دادم که حواسم بهت باشه
مینهو:هه.من نیازی به کمک و دلسوزیایه تو ندارم. میفهمی اینو؟ جدا از این اگه اون وسط یچیزیت میشد چی؟ ها؟
جیسونگ:تو الان نگران منی؟
مینهو:برو بابا نگران چیه.. اگه تو چیزیت شه مادر پدرم میریزن رو سرم.. بهتره دیگه سمتم نیای بچه جونداشت از رختکن خارج میشد که با صدایه جیسونگ ایستاد
جیسونگ:حداقل برو زخمتو پانسمان کنسمتش برگشت و تویه صورتش داد زد
مینهو:دست از سرم بردارررر.. به تو هیچ ربطی ندارهههو جیسونگ رو به عقب هول داد و رفت.. جیسونگ که تا الان بغض داشت گلوش رو پاره میکرد شروع کرد به گریه کردن.. نشست و به کمد تکیه داد و پاهاش رو تویه بغلش گرفت..
جیسونگ:منه خرو بگو که رفتم .. هق. هق که کمکش کنم.. هق. بیشور. ازت متنفرم لی مینهو.
اشکاش رو پاک کرد و به سمت کلاسش حرکت کرد..
.
.
.
.
.
فلیکس:الان خوبی؟
هیونجین:هی اولین بارم نیست که.فلیکس چشم غره ای رفت و رویه تخت روبروییه هیونجین نشست
فلیکس:بله میدونم هوانگ هیونجین شی!
هیونجین:راحت باش. هیونجین بهتره
فلیکس:هوم باشه..
هیونجین:تو چه کیوتی. چرا تاحالا بهت دقت نکرده بودم؟چهره متفکری گرفت که با صدایه فلیکس تبدیل به اخم شد
فلیکس:شاید چون همیشه درحال لاس زدن و به فاک دادن بقیه بودی!
هیونجین:عومم.خب اگه تو بخوای میتونم بیام کنار
فلیکس:چیو؟
هیونجین:به فاک دادن بقیه رو
فلیکس:و چرا باید به حرفم گوش کنی؟
هیونجین:چون دوست پسر ایندمی
فلیکس:وات د فاک چی داری میگیهیونجین:هوم.. بگی نگی ازت خوشم اومده..
فلیکس:من مثل هرزه ها یه دورت نیستم! که بخاطر سکس باهاشونی
هیونجین:میدونم.. شاید چون باهاشون فرق داری جذبت شدمفلیکس:هه عمرا
هیونجین:چرا؟ من چیم کمه؟
فلیکس:هیچیت.. فقط من شناخت زیادی ازت دارم.. میدونم متجاوزی.. هرروز با همه ای. هرروز دعوا میکنی. و رفیق صمیمی لی مینهوییهیونجین:کی گفته من متجاوزمم؟؟ اینا همش شایعس واقعا باورم نمیشه پسر باهوشی مثل تو اینو باور کرده.. و اینکه..چه ربطی به مینهو داره؟
فلیکس:خب لی مینهو ادم خطرناکیه و اینکه اون با رفیق صمیمیم دشمنه.

ŞİMDİ OKUDUĞUN
𝙻𝚘𝚟𝚎 𝚘𝚛 𝚑𝚊𝚝𝚎?!
Gizem / Gerilimعشقـ یـــــــــا نفرتـ..؟! کار سرنوشت بود که ما رو سر راه هم قرار داد.. شاید اگه به اون مدرسه نمیومدم و باهات اشنا نمیشدم انقد هم عذاب نمیکشیدم.. اما عشقی که بهت داشتم ارزش همه سختیا رو داشت.. اولش ازت متنفر بودم اما بعد عاشقت شدم.. اگه با عشقت شب...