Part.5.

46 23 3
                                    

تقریبا پنج ساعت از زمانی که از جنگل برگشته بودند گذشته بود و تهیونگ تمام اون پنج ساعت درگیر حلاجی کردن اون احساسات بود
اون حس عطش نسبت به چشیدن اون لب ها احساس کشش عجیبی که به اون پسر داشت کمی عجیب و ترسناک بود

جانگکوک با ورودش به اتاق رشته افکار پسر بزرگتر رو پاره کرد
+من هنوز منتظرم بدونم قراره با اون دونه ها و الیاف ها چیکار کنی
پسر بزرگ تر سرش رو برگردوند و قبل از بلند شدن از روی نرده‌ی سنگی به ظرف چوبی بزرگی که روی میز بود اشاره کرد
_اونجاست، برشون دار و همراهم بیا

جانگکوک ظرف چوبی که ساقه ها به صورت مرتب روی اون چیده شده بودند رو برداشت و همراه تهیونگ به سمت یک فضای نسبتا بزرگ مثل زیر زمین حرکت کرد
تهیونگ از زیر یکی از برگ های گلدان بزرگ کنار دیوار کلید زیتونی رنگ قدیمی‌ای برداشت و درب زیرزمین رو باز کرد
بر خلاف تصور پسر کوچکتر اون زیر زمین خیلی مرتب و تمیز بود
یک فرورفتگی نسبتا کوچیک روی دیوار قرار داشت
یک ظرف سنگی کوچک، یک تکه سنگ استوانه‌ای شکل و یک تور سفید رنگ کوچک به همراه تعداد زیادی بطری در کنار دیوار قرار داشت
بطری ها به صورت تقریبی اندازه‌ی یک انگشت بودند

+توی این بطری ها چیه
تهیونگ با انگشت دونه دونه بطری ها رو نشون داد و به ترتیب راجب هر کدوم توضیح کوتاهی داد
_روغن بادام تلخ، روغن نعناع، روغن برگ حنا، روغن شکوفه‌ی گیلاس، روغن گل رز، روغن بابونه، روغن کرچک، روغن جوانه‌ی گندم، روغن گزنه، روغن بلوط، روغن اکالیپتوس و روغن رزماری
جانگکوک با تعجب گفت
+اوه تو چطوری اینارو حفظ کردی..کاربردشون چیه
تهیونگ همون‌طور که سعی میکرد پوسته‌ی نازک دونه های کتان رو جدا کنه توضیح داد
_از وقتی نوجوان بودم نقاشی میکردم و برادرم همه این روغن ها رو خودش از دانه گیاه ها گرفت تا بلاخره روغن مناسب برای نقاشی رو پیدا کرد

تهیونگ دانه های کتان رو با چند قطره آب توی ظرف سنگی ریخت و آتش کوچکی توی اون حفره‌ی دیوار روشن کرد و ظرف رو کنار حرارت قرار داد تا دونه ها نرم بشن و بعد با اون استوانه‌ی سنگی شروع به له کردن دونه ها کرد
+پس اون روغن مناسب روغن دانه‌ی کتان بود درسته؟
_روغن دانه‌ی کتان یا بَزرَک

جانگکوک به دقت به تهیونگ نگاه میکرد
تهیونگ بعد از چند دقیقه به کردن دانه ها اون ها رو توی تور سفید رنگ ریخت و بعد روغن شفافی از تور خارج شد
+اون تور رو از کجا آوردی
_با الیاف کتان و گزنه بافتمش
+پس کاربردش اینه
تهیونگ بعد از ریختن روغن داخل یکی از بطری هایی که یکم بزرگ تر بود سراغ ساقه های بلد رفت و روی ساقه برش ایجاد کرد و الیاف گیاه رو خارج کرد این کار رو با چند ساقه‌ی دیگه تکرار کرد

الیاف ها رو مثل یک گوله نخ پیچید و یک سر اون نخ رو به جانگکوک داد
_محکم نگهش دار
و بعد با حوصله شروع به زدن گره های منظم و برنامه ریزی شده روی نخ کرد و در پایان دو سر اون نخ بافته شده رو بهم وصل کرد
_دستت رو بیار جلو
جانگکوک که هنوز کمی گیج بود دستش رو جلو برد
تهیونگ به آرومی دستبند بافته شده رو دور مچ ظریف پسر کوچکتر بست و بعد با لبخند به چهره‌ی خنده رو‌ی پسر نگاه کرد
_اینم یکی دیگه از کاربرد هاش، فکر نکنم اونقدری دوام داشته باشه احتمالا باید تا چند روز دیگه بندازیش دور
جانگکوک با لبخند به مچ دستش نگاه کرد و بعد آستینش رو تا روی دستبندش پایین کشید

NEXUS | VKook Where stories live. Discover now