𝙜𝙧𝙖𝙮? | 𝙮𝙤𝙤𝙣𝙢𝙞𝙣

Chapter_4

اهنگ پیشنهادی این پارت :gesaffelstein - aleph (slowed reverb)

___________________________________________

آنچه گذشت :

دستاشو ستون چونش کرد و با سرگرمی به اون پیرمرد ذول زد ;

+ بهم بگو ... همه چیز درباره پارک جیمین رو بهم بگو ...

___________________________________________

سئول_تیمارستان ووشین
ساعت : 9:23 AM

لی با نگاهی که تعجب ازش خوانا بود به شاگردش نگاه کرد ;

* چی رو میخوای بدونی بچه؟

یونگی به صندلی تکیه داد و با جدیت جواب داد:

+ همه چیز , از اون لحظه ای که تو این تیمارستان بستری شد تا الان که به وضعی افتاده که باید قرص هایی که با مخدر فرقی ندارن مصرف کنه.

پروفسور آهی از سر ناراحتی کشید , هیچجوره نمیتونست اون پسر روبه روشو از بحثی که پیش کشیده بود منصرف کنه پس ترجیح داده چیزایی که میخواد رو بهش بگه هر چند میدونست که عواقب خوبی نداره و پشیمون میشه..;

* باشه ... فقط باید با دقت و حوصله گوش کنی...درضمن حرفمم قطع نمیکنی فهمیدی ؟

روانشناس سری تکون داد ، پا روی پا انداخت و با دقت به استادش گوش کرد ;

+ میشنوم .

پیرمرد توی جاش جابه جا شد و مثل شاگردش پا روی پا انداخت;

* همه چیز بر میگرده به سال 6 سال پیش یعنی 3 روز بعد کریسمس 2008 وقتی که من توی خونم بودم و از پلیس امنیت ملی بهم زنگ زدن ......

Flashback *

کریسمس سال 2008
خونه لی وو شین
ساعت 11:37 PM

پیرمرد 71 ساله روی کاناپه مخملیش نشسته بود و داشت نوه های عزیزشو نگاه میکرد که داشتن باهم بازی میکردن . با لبخد داشت به نوه هاش نگاه میکرد جرعه ای از هات چاکلتش رو نوشید.

, همون لحظه تلفنش به صدا درومد ... نگاهی به شماره تلفن انداخت درکمال تعجب شماره ای وجود نداشت فقط روی صفحه گوشیش متن HIDE NAMBER خود نمایی میکرد به خوبی اون شماره رو میشناخت .

میدونست اون شماره هیچ وقت الکی تماس نمیگیره مگر اینکه اتفاقی افتاده باشه .

از روی مبل بلند شد و بدون توجه به نوه هاش که داشتن با تعجب نگاهش میکردن سمت اتاق رفت و در رو بست , بدون تردید دکمه اتصال تماس رو فشار داد ;

* لی وو شین هستم بفرمایید.

# سلام پروفسور لی , بک یو چان هستم از پلیس امنیت ملی کره .

* بله .. شناختم مشکلی پیش اومده؟

# از طرف کلنل هوانگ مین جه باهتون تماس گرفتم ایشون گفتن که بهتون بگم که یک مورد ویژه پیش اومده و سریع تر باید خودتون رو به سازمان برسونید .