Chapter_11

53 16 36
                                    

انچه گذشت..

+ خب حالا که به هممون یکسری چیز ها ثابت شد بهتره که دست از حسادت و دشمنی برداریم و کنار هم دیگه کار کنیم .

روبه پروفسور کرد و گفت .

+پروفسور لی لطفا جلسه رو شروع کنید ..

_________________________________________


سئول_کره
تیمارستان ووشین
ساعت :9:35 am

پروفسور سری تکون داد و دکمه میکروفونشو فشار داد تا بار دیگه صداش پخش بشه و به گوش همه برسه

*بله ..همون طور که دکتر مین گفتن ، حالا که صحبت های همکار جدیدمون هم شنیدیم وقتشه که جلسه رو شروع کنیم .

به  منشی که کنارش وایستاده بود نگاهی انداخت

*خانوم یانگ نمودار .

زنی که خانوم یانگ خطاب شده بود ادای احترامی کرد  و دکمه کنترل پروژکتور رو فشار داد .
نموداری روی پروژکتور ظاهر شد و کنار نمودار عکس 13 بیمار روانی ویژه و فوق ویژه بود .

پیمرد از روی صندلیش بلند شد و به سمت نمودار رفت خطکشش رو بردت و شروع به صحبت کرد .

* همونطور که اطلاع دارید ما حدود سیصدو هفتادوهفت تا بیمار روانی توی این تیمارستان داریم و حدود سیزده تاشون ویژه هستن .

مکثی کرد و این دفعه با لحن جدی تر شروع به صحبت کرد .

*من یعنی لی وو شین از سرتا سر کره و جهان دکترایی رو گل چین کردم که هر کدون از نظر من استعدادی دارن که نخبه ها هم ندارن ادمایی رو گل چین کردم که خودش ته روانی بازی و دیونه بودن هستن .

" به محض تموم شدن این دوره تو رو هم مال خودم میکنم دیوانه با استعداد !"
این صدایی بود که بلافاصله توی مغز یونگی شروع به زنگ زدن کرد .

*و چرا اینکارو کردم ؟.. معلومه ! چون تا دیوانه یا مجنون نباشی نمیتونی کسیو که شببیه خود هست رو درک کنی و البته درمانش کنی !
من سیزده دکتر انتخواب کردم و پرونده سیزده مورد ویژهم رو بهشون سپردم ..

خط کشش رو به پروژکتور چسبوند و چنبار روش کوبید

* و این نتیجه ایه که دریافت کردم !

تمام چشم ها به سمت نمودار رفت ولی خیلی ها بودن که حتی جرئت این رو که سرشون رو بالا بیارن هم نداشتن فقط و فقط بخاطر شرم و شرمندگیشون ..
یا شاید زیر سوال رفتن سابقه و تحصیلشون ؟

* درسته از سیزده بیمار ویژه ای که من بهتون سپرده بودم الان فقط پنج تاشون زنده یا توی این تیمارستانن!

سمت جانگ برگشت که سرش رو پایین انداخته بود .

* جناب جانگ بیماری که بهت سپرده بودم چی شد ؟؟

𝙜𝙧𝙖𝙮? | 𝙮𝙤𝙤𝙣𝙢𝙞𝙣Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon