🤫 Chapter: 17 🤫

152 48 92
                                    

---------------------------------


وقتی بیدار شد تمام بدنش احساس کرختی میکرد و نیمی از دستش خواب رفته بود.
با تکونی که خورد تازه متوجه ی کت و عطر آشنایی شد که روش انداخته شده بود.
کت رو از روی شونه هاش برداشت و خوب بو کرد.
_ بوی رئیس رو میده.
زمزمه وار گفت و به اطرف نگاه کرد تا شاید جونگین رو ببینه.
اما خبری ازش نبود.
با دیدن اون کت مشکی دیگه شک نداشت جونگین شب اونجا بود و صدایی که کنار گوشش نجوا میکرد خواب نبود.

[ + چی میشد تو یه زمان و موقعیت بهتر هم دیگر رو میدیدیم اوه سهون؟ ]

مثل دیوانه ها لبخند زد و کت رو توی آغوشش گرفت.
بدون شک داشت عقلش رو از دست میداد...!
وگرنه چطور می تونست شب ازش به خاطر بی محلی هاش دلخور باشه، و صبح به خاطره کتی که روش انداخته بود لبخند بزنه؟
هنوز کسی نیومده بود و یک ساعت به بازگشایی شرکت مونده بود.
گوشی رو برداشت و به جونگین زنگ زد. احتمال میداد خواب باشه.
اما وقتی صدای زنگ تلفن رو نزدیک خودش شنید، متعجب سر بلند کرد و مردی که تو چهار چوب در، گوشی به دست ایستاده بود رو دید.
+ می دونستم تا بیدار شی می خوای دنبالم بگردی.
_ رئیس!... خواب که نمی بینم!
+ یعنی تو خواباتم دنبال منی؟

کت رو روی میز گذاشت و خیلی جدی به جونگین زل زد.
_ می خوام در مورد رابطه ای که داریم حرف بزنیم و همه چی رو روشن کنیم.

جونگین از تغییر یهوییش شوکه نشد، زیر ابروش رو خاروند و داخل اتاق شد.
+ وقتی خواب بودی رو دوست داشتم، چون خیلی بی صدا و مظلوم به نظر می رسیدی.
_ چرا چند روزه که نیستی؟
+ کار داشتم. کارهایی که مربوط به سرمایه ی شرکته.
_ می خوای باور کنم از من دوری نمیکردی؟

بی تفاوت جلو رفت و یکی از صندلی ها رو روبروی میز سهون گذاشت و مقابلش نشست.
+ چرا باید ازت دوری کنم؟
_ نمی دونم شاید چون هنوز اسمی برای رابطه ای که داریم پیدا نکردم.
+ رابطه ی یه شبه رو که همه دارن. اسمشم مشخصه وان نایت استند.
ولی خب سر تو به وان نایت قانع نیستم. چطوره وارد
مرحله ی بعد بشیم؟
مثلا بشیم رئیس و کارمندی که یه رابطه ی قراردادی دارن.... اینطوری توام سردرگم نمیشی که چرا گاهی اوقات غیب میشم و نیستم.

اصلا متوجه نمیشد جونگین چرا یک شبه تغییر کرده بود و ادای آدم های لاشی رو در می آورد!
_ یعنی تمام مدت که بهم نخ دادی تا توی تله ت بیفتم به خاطره سکس یه شبه بود؟
می خوای باور کنم فقط برای یه شب منو می خواستی؟

از جاش بلند شد و روبروی جونگین ایستاد.
_ الان بازم داری بهم نخ میدی فقط روشت تغییر کرده. چطوره منم گولت رو بخورم و دم به تله بدم!


سر بلند کرد و با پسری که مقابلش ایستاده بود چشم تو چشم شد.
+ خوبه که میبینم با شرایط کنار اومدی. به هر حال من واقعی این شکلیم.
اگه بخوای زیاد از حدت جلو بیای عقب می کشم و مجبوری تنهایی سر کنی.

SECRETWhere stories live. Discover now