صدای ناله های جیمین و نامجون توی گوشش می پیچید و حالش رو خراب تر میکرد .
حتی حس شنواییش بیشتر از قبل تقویت شده بود و انگار توی اتاق کنارشون داشت اون ها رو تماشا میکرد .
تحملش تموم شده بود .
از وان بیرون اومد و حوله ای دورش کشید .
به سمت اتاق نامجون رفت و در رو با ضربه ای باز کرد .
نامجون کنار جیمین روی تخت دراز کشیده بود و دستش رو از زیر پیراهن روی بدن جیمین گذاشته بود و در حال نوازش کردنش بود .
با تعجب به تهیونگ نگاه کرد :
_ اینجا چیکار میکنی .
تهیونگ سرش رو به در تکیه داد و با صدای بلند شروع به گریه کردن کرد :
_ دیگه تحمل ندارم . نمیتونم ...
نامجون متوجه حال خراب تهیونگ شد . باید برای برادر کوچیکش کاری میکرد هر چند هندل کردن این موضوع آسون نبود ولی تهیونگ حتی از جیمین هم بیشتر براش مهم بود .
نگاهی به جیمین انداخت . جیمین متوجه خواسته ی نامجون شد و با سر تایید کرد که مشکلی با این موضوع نداره .
نامجون از جاش بلند شد و نزدیک تهیونگ رفت. آروم بغلش کرد و دستش رو روی کمر تهیونگ کشید . تهیونگ توی خودش جمع شده بود و به خودش میپیچید . نامجون حوله ی تهیونگ رو گرفت و کناری انداخت و دست هاشو روی بازوهای تهیونگ گذاشت . یکی از دست هاشو روی چونه ی تهیونگ گذاشت و سرش رو بالا آورد و توی چشم هاش نگاه کرد . با صدای بمش لب زد :
_ میخوای با ما باشی ؟
تهیونگ چشم های اشکی شو پاک کرد و چیزی نگفت .
نگاهی به جیمین انداخت که با لب های برجسته و خمارش بهشون نگاه میکرد . از دیدن این صحنه احساس کرد قلبش از تپش ایستاده . سرش رو آروم تکون داد که دست نامجون زیر پاهاش رفت و بلندش کرد و به سمت تخت رفت . تهیونگ رو به آرومی کنار جیمین روی تخت گذاشت . نامجون به خوبی میدونست که نیاز یک خون آشام چقدر میتونه کشنده باشه و بخاطر همین راضی شد برادرش رو توی تختش بیاره . هر چند توی قلبش از این موضوع عذاب شدیدی میکشید ولی امروز روز خوبی برای غیرتی شدن نبود بخصوص که تهیونگ اولویت اول نامجون توی زندگیش بود .
جیمین نگاهی به نامجون انداخت . نامجون با سر تایید کرد که هر کاری لازمه انجام بده .
نامجون طرف دیگه ی تهیونگ دراز کشید و بوسه ای روی گردن تهیونگ گذاشت . جیمین روی سر تهیونگ خم شد و لب هاشو روی لبهای تهیونگ گذاشت . نامجون شروع به مکیدن گردن تهیونگ کرد و دستش رو روی نبپل های تهیونگ کشید . تهیونگ آه بلندی روی لب های جیمین رها کرد . جیمین شروع به بوسیدن لبهای تهیونگ کرد و نامجون لیسی به یکی از نیپل هاش زد . تهیونگ زیر نوازش و بوسه ها و میک های نامجون و جیمین بی قرار شده بود و پیچ و تاب میخورد . نامجون بین پاهای تهیونگ نشست و عضو خیس از پریکام تهیونگ رو داخل دهانش برد . تهیونگ آه بلندی کشید که توی دهان جیمین خفه شد . جیمین توی چشم های تهیونگ خیره شد:
_ پس گفتی که میتونم با چشمام کامت کنم ؟
_ اره جیمین میتونی ... و آه کشید .
نامجون عضو تهیونگ رو از دهانش بیرون اورد و دوباره وارد دهانش کرد و شروع کرد به مکیدنش .
جیمین لباس هاش رو در اورد و روی شکم تهیونگ نشست و روی بدنش خم شد و شروع به بوسیدن لب های تهیونگ کرد . نامجون با دیدن بدن لخت جیمین و باسن خوش فرمش بیشتر تحریک شد و یکی از دست هاشو روی باسنش گذاشت و نرم فشار داد .
سرش رو پایین تر برد و لیسی به ورودی تهیونگ زد . میدونست تهیونگ هیچ وقت رابطه ای نداشته و امادگیش برای این کار کمه ولی وقتی بی قراریشو میدید تصمیم گرفت به کارش ادامه بده .
کمی روغن از کنار تخت برداشت و روی عضو برجسته ی خودش ریخت و با دست ماساژی بهش داد و روی ورودی تهیونگ گذاشت و فشار آرومی بهش وارد کرد . تهیونگ آخ بلندی گفت . جیمین لب هاشو بوسید :
_ نترس عزیزم .
_ عاه نامجون نهه
_ نترس فقط همین یه بار امتحانش کن ..
جیمین محکم دست های تهیونگ رو بالای سرش برد و گرفت . تهیونگ پیچ و تاب میخورد . جیمین کامل خودش رو روی بدنش انداخته بود و اجازه نمی داد تکون بخوره .
نامجون آروم عضوش رو داخل تهیونگ که در حال داد زدن تو دهن جیمین بود فرو کرد .
جیمین لیسی به گردن تهیونگ زد و سعی کرد آرومش کنه .
نامجون ضربه ای داخلش زد و تهیونگ درد لذت بخشی تو بدنش احساس کرد .
چند قطره اشک پشت سر هم از چشماش چکید . جیمین لبخندی زد و دوباره لبهاشو مکید :
_ اوووم
جیمین عضو خیس شده ش رو روی شکم تهیونگ میکشید و نامجون با سرعت بیشتری داخلش میکوبید .
در یک لحظه هرسه با هم کام شدند . کام نامجون داخل تهیونگ و کام جیمین روی شکم تهیونگ ریخت و کام تهیونگ روی باسن جیمین پخش شد . جیمین از روی بدن تهیونگ بلند شد و کنارش دراز کشید .
نامجون عضوش رو در اورد و طرف دیگه ی تهیونگ دراز کشید . تهیونگ بلند شد و روی شکم جیمین نشست و روی صورتش خم شد و میکی به لبهاش زد . نامجون خودش رو جلو کشید و عضو جیمین رو تو دستش گرفت و آروم نوازش کرد .
تهیونگ سرش رو پایین تر برد و نیپل های جیمین رو بوسید و گاز ریزی بهش زد . عضو جیمین کم کم برجسته میشد . نامجون کمی روغن روی عضو جیمین ریخت و با بوسه های داغی که زیرش میزد کاملا اونو برجسته کرده بود .
با یه حرکت باسن تهیونگ رو بلند کرد و ورودیشو روی عضو جیمین تنظیم کرد . تهیونگ صاف نشست و صورتش از درد جمع شد . نامجون یک دستش رو روی شونه ی تهیونگ گذاشت و با دست دیگه ش دو طرف باسن تهیونگ رو باز نگه داشته بود و به ارومی به سمت پایین هلش داد تا جایی که عضو جیمین کاملا داخل ورودی تهیونگ فرو رفته بود . نامجون از پشت ، تهیونگ رو بغل کرد و دست هاشو روی پهلوهای تهیونگ گذاشت و اونو روی عضو جیمین بالا و پایین کرد . تهیونگ سرش رو به عقب برد و روی شونه ی نامجون گذاشت و چشم هاشو بست . نامجون با سرعت بیشتری تهیونگ رو روی عضو جیمین تکون میداد و صدای ناله ی هر دوشون با شدت زیادی بلند شده بود . نامجون همزمان با بالا پایین بردن تهیونگ گردنش رو میمکید و مارک های زیادی روی بدن تهیونگ به جا میذاشت . جیمین هم زمان عضو تهیونگ رو توی دستش گرفت و با ماساژ های نرمی که به عضوش میداد اونو هر لحظه به کام نزدیک تر میکرد . نامجون عضو برجسته ی خودش رو به پشت باسن تهیونگ که روی عضو جیمین بالا و پایین میرفت میکشید و با ماساژ سینه و باسن تهیونگ و بوسیدن گردن و کمرش در حال کام شدن بود . در یک لحظه هر سه با هم به اوج رسیدن و کام نامجون روی باسن تهیونگ ریخته شد . نامجون تهیونگ رو که بدنش کاملا سست شده بود از روی جیمین بلند کرد و روی تخت خوابوند .بوسه ای به لبش زد و لیسی به گردنش کشید. بعد به سمت جیمین رفت و روی جیمین خم شد . لبهاشو با حرارت زیادی بوسید و عضو جیمین رو توی دستش گرفت و ماساژ داد . روی بدن جیمین خم شد . عضو خودش رو روی بدن و عضو جیمین میلغزوند و صدای ناله ی جیمین بلند شده بود . عضو نامجون دوباره کاملا برجسته و خیس از کام شده بود . آروم عضوش رو داخل ورودی جیمین کرد و با ضربه ی آرومی که داخلش کوبید ، صدای ناله ی جیمین بلند شد. نامجون با صدای بمش نزدیک گوش جیمیم زمزمه کرد :
_ عاه بیبی خیلی دوستت دارم .
و ضرباتش رو سرعت داد . تهیونگ روی لب های جیمین خم شد و اونها رو به لب گرفت و در حالی که در اثر ضربات محکم نامجون تکون میخورد ، می بوسیدش .
بدن جیمین رو توی آغوشش گرفت و سرش رو روی بازوی جیمین گذاشت . نامجون پای تهیونگ رو جلوتر کشید و عضوش رو توی دست گرفت و همزمان با ضرباتش به جیمین ، عضو تهیونگ رو که نیمه برجسته بود ماساژ داد و با این کار دوباره به شدت تحریکش میکرد . نامجون بدن تهیونگ رو بلند کرد و روی شکم جیمین قرار داد . ورودیشو روی عضو برجسته و نمدار جیمین تنظیم کرد و دوباره به سمت پایین هلش داد . عضو جیمین داخل تهیونگ فرو رفت . کمر باریک تهیونگ رو گرفت و هم زمان که داخل جیمین میکوبید تهیونگ رو روی عضو جیمین بالا و پایین میکرد . بعد از چند لحظه هر سه با هم به اوج رسیدند . نامجون تهیونگ رو از روی جیمین بلند کرد و روی تخت خوابوند .
هر سه با سرعت زیادی نفس میکشیدند . نامجون دراز کشید . جیمین رو بلند کرد و روی شکم خودش نشوند . جیمین روی لبهای نامجون بوسه زد . نامجون لبهاشو به لب گرفت و با شدت شروع به مکیدنش کرد .
عضو نامجون هنوز هم برجسته بود . کمر جیمین رو گرفت و ورودی شو روی عضوش تنظیم کرد و داخل شد . کمر جیمین رو گرفت و با شدت زیادی جیمین رو روی عضوش بالا و پایین میبرد . صدای ناله های جیمین باعث تحریک شدن دوباره ی تهیونگ میشد . تهیونگ بلند شد و پشت سر جیمین روی پای نامجون نشست و نیپل های جیمین رو با پشت انگشت هاش ماساژ میداد و هم زمان گردن و شونه های جیمین رو مارک میکرد . دستش رو سمت عضو جیمین برد و ماساژش داد . و با دست دیگه ش عضو خودش رو ماساژ میداد .
هم زمان هر سه با هم به اوج رسیدند . جیمین میخواست از روی نامجون بشه که نامجون مانعش شد و به آرومی داخلش شروع به ضربه زدن کرد .
تهیونگ رو به روی جیمین روی سینه ی نامجون نشست و شروع به مکیدن لب های جیمین کرد . ناله های بلند جیمین کشنده بود و هر جنبنده ای رو به حد اعلای تحریک میرسوند . همزمان با بوسیدن لبهای هم ، عضوهاشون رو به هم میمالیدند و همراه با تکون های حاصل از ضربات نامجون داخل جیمین لذت زیادی میبردند . جیمین از روی عضو نامجون بلند شد و تهیونگ چرخید و با کمک جیمین که پشت سرش نشسته بود عضو نامجون رو داخلش کرد . نامجون کمر تهیونگ رو گرفت و با شدت زیادی شروع به ضربه زدن داخل تهیونگ کرد . جیمین کنار نامجون دراز کشید و گازهای ریزی به نیپل های نامجون میزد و با دست هاش عضو خودش و تهیونگ رو ماساژ میداد .
چند لحظه بعد هر سه به اوج رسیدند و کامشون روی هم دیگه پاشیده شد . نامجون بدن تهیونگ رو توی اغوشش گرفت و نوازش کرد . گونه ش رو بوسید و سینه ش رو ماساژ داد . نفس های تهیونگ به شدت بالا رفته بود . نامجون لبهاشو روی لب های تهیونگ گذاشت و با شدت شروع به بوسیدنش کرد . بلند شد و روی صورتش خم شد و بدنش رو به بدن تهیونگ میمالید و روی بدن تهیونگ پیچ و تاب میخورد . با صدای بمی روی لب های تهیونگ ناله میکرد و خودش رو روی بدنش پیچ و تاب میداد . تهیونگ زیر نامجون ناله میکرد و هر لحظه بیشتر تحریک می شد .
بازوهای برجسته ی نامجون رو محکم فشار میداد و ناله هاش رو رها میکرد . نامجون روی شکم تهیونگ پایین میرفت و با هر بوسه مارکی روی بدنش به جا میذاشت .
پاهای تهیونگ رو از هم باز کرد و عضوش رو روی ورودیش تنظیم کرد . اروم واردش شد و روی بدن تهیونگ خم شد . لبهای تهیونگ رو به دندون گرفت و دندون نیشش که بیرون زده بود توی لب تهیونگ فرو کرد و خونی که از لبش بیرون می جهید رو با لذت مکید . ناله ی تهیونگ بلند شده بود . نامجون با سرعت شروع به ضربه زدن داخل تهیونگ کرد . کمر تهیونگ رو گرفته بود و فشار میداد و بی وقفه داخلش میکوبید . تمام بدن تهیونگ سست شده بود و حتی عضوش هم کاملا برجسته نبود . ضربات نامجون بی وقفه به پروستات تهیونگ میخورد و لذت تمامی به اون میداد .
بعد از چند دقیقه ضربات و بوسه های بی وقفه ی نامجون عضو تهیونگ کاملا بلند شده بود و برای نوازش شدن بی قراری میکرد . دستش رو به سمت عضوش برد که جیمین دستش رو کنار زد و لبهاشو روی عضو تهیونگ گذاشت و بوسه ی نرمی بهش زد و در حالی که بخاطر ضربات محکم نامجون در حال بالا پایین شدن بود ، عضوش رو داخل دهانش برد و با مکیدن و ماساژ های بی وقفه تهیونگ رو به اوج رسونده بود . در یک لحظه کام تهیونگ داخل دهان جیمین و کام نامجون داخل ورودی تهیونگ ریخته شد . جیمین کام تهیونگ رو قورت داد و بدون وقفه به بوسیدن و مکیدن عضو تهیونگ ادامه داد . نامجون به پشت جیمین که باسنش به سمت بالا بود رفت . دستی به عضو خیس از پریکام جیمین کشید و پریکامش رو روی عضو خودش مالید . عضوش رو روی ورودی جیمین تنظیم کرد و داخلش شد . ضربه ی آرومی زد و آروم آروم به شدت ضرباتش اضافه کرد . صدای آه کشیدن جیمین بلند شد و همزمان با لذت زیادی عضو تهیونگ رو توی دهانش میچرخوند و میمکید . تهیونگ پیچ و تاب میخورد و عضو جیمین خیس از پریکام شده بود . نامجون دستش رو زیر جیمین برد و عضوش رو توی دست گرفت و همراه با ضرباتش ماساژش میداد. بعد از چند دقیقه کام تهیونگ روی صورت جیمین و کام نامجون داخل ورودی جیمین ریخته شد . نامجون به ضربه زدن داخل جیمین و ماساژ عضوش ادامه داد و بعد از چند لحظه جیمین با آه و ناله ی بلندی به کام رسید . نامجون عضوش رو بیرون کشید و جیمین رو روی دستش بلند کرد و روی تخت خوابوند . روی سرش خم شد و با زبونش کام تهیونگ که روی صورت جیمین بود جمع کرد و لیسید :
_ اوممم خوشمزه س . بیخود نبود سری قبل قورتش دادی .
جیمین خنده ی صداداری کرد و تهیونگ با خجالت خندید و سرش رو برگردوند .
از جا بلند شد تا به سمت اتاقش بره . ولی سرش گیج رفت و نزدیک بود روی زمین بیفته . نامجون با سرعت برق به طرفش رفت و تهیونگ رو روی دستاش بلند کرد . نگاهی به جیمین کرد :
_ استراحت کن و برای دور بعد آماده شو عشقم . من میرم این بچه رو حموم کنم .
.
.
.

STAI LEGGENDO
صد سال تنهایی
Fanfictionخلاصه : مین یونگی، خون آشام صد ساله ای که توی تنهایی خودش غرقه و یک روز طی یک اتفاق جذاب عاشق یک انسان و طعم خونش میشه ( جئون جونگ کوک ) . جونگ کوک وقتی میفهمه یونگی یه خون آشامه ، تصمیم میگیره .... ژانر : درام . ومپایر ، فانتزی ، عاشقانه ، اکشن ،...