.
.
دستام غرق خون مردى بود كه پدر صداش ميزدم.. فقط براى تو زنده موندن تو...
Kth daily..سلام ما امديم
با بد قولى امديم ولى خب امديم
شرمنده كارا و دانشگاه بدجورى پدرم در اورده ميشه گفت ترم افتضاح و استاد افتضاح تر
قرار شد فصل دو همين بوك اپ بشه و تقديم نگاه عزيزتون بشه
اميدوارم خوشتون بياد و لذت ببريد~~~~~
چشم هاش رو باز كرد و اولين تصوير پنجه يونتان بود كه جلوى صورتش تكون ميخورد و يونتان كه يا ديدن چشماى باز صاحبش لبخندى زد و زبونش بيرون افتاد و بينى تهيونگ رو ليسيد و تهيونگ با چين دادن به بينيش اروم خنديد و يونتان رو به بغلش كشيد و مشغول نوازش خز هاش شد كه تخت بالا و پايين شد و بم هم كنارش لم داد نوازشى تحويل سر و گوش هاى بم داد كه صداى الارم گوشيش بلند شد با تعجب از اينكه زودتر الارم بيدار شده موبايل رو برداشت و قطع كرد و به تصوير قلبش خيره شد... قلبى كه مدت زيادى بود بيرون سينه ميزد.. لبخند تلخى زد كه بم توجهش به گوشى و بعد عكس پس زمينه جلب شد و پنجه رو روى اسكرين گذاشت
دل تواهم تنگ شده بمى؟
اهى كشيد و توى جاش نشست صداى پيام گوشيش بالا رفت نگاهى به صفحه كرد كه اسم جين هيونگش رو ديد
ته جونگكوک امروز ميخواد بره ملاقات فليكس ميگى چيكار كنم؟
تهيونگ چشمى چرخوند
پيش اون لعنت شده بازچى ميخواد...
با خودش فكر كرد و شروع به تايپ كرد
يه ساعت نگهش دار تا من بيام
بلند شد و با دوش سريع گرفتن و تعويض لباساش به سگها غذا داد و صبحونه سريعى براى خودش اماده كرد و با سگها از خونه بيرون اومد و بعد بردنشون به خونه پرستارشون راهى خونه جديد جين هيونگش شد كه توى اين دوسال موفق شده بود با كار توى كارخونه ماشين سازى هيوندا دربياره رفت
خونه بزرگى نبود اما ارامشى بيشتر از اون امارت داشتن در زد و وقتى در باز شد اولين چيزى كه ديد چشماى درشت قلبش بود كه درشت تر شد و خواست در رو ببنده كه سريع پاش رو جلوى در گذاشت و در رو هل داد پسر كه انتظارش رو نداشت به عقب پرت شد و افتاد و صداى اعتراض جين از پشت سرش بلند شد
پسره عوضى بايد دقيقا ميوفتادى رو پاى من؟؟؟
عصبى گفت و لگدى حواله جونگكوك روى زمين افتاده كرد كه تهيونگ در رو بست و سمتش رفت
از من چى ميخواى تو چرا دست از سرم برنميدارى ميگم يادم نمياد يعنى ن..
دهنتو ببند جونگكوك..
تهيونگ با عصبانيت گفت و يقشو گرفت كه دستاى جونگكوك روى دستاش نشست تا يقش رو ازاد كنه
ميشه ولم كنى؟
YOU ARE READING
REMEMBER ME
Actionيه روزى حسرت گذشته ميشود دستى براى خفه كردن حال و نابودى اينده.... فاقد هرگونه كليشه... يه چيز جديد اوردم•-• فيک ترجمه يا همچين چيزى نيست و قلم خود نويسندست عشق؟ چه چيز دور از انتظارى... -كيم! +م-من كيم ن-نيستم.. اسم... دارم-م تهيونگ.. -باشه ك...